چرا ما شکست می خوریم

دکتر پیام دین دوست، مدیر عامل هولدینگ بهفار

  • PhD خدمات بهداشت و‌ درمان از دانشگاه علوم پزشکی ایران است
  • دکترای پزشکی را از دانشگاه علوم‌ پزشکی تهران و MBA رهبری و ‌مدیریت پزشکی را از دانشکده مدیریت Rotman دانشگاه تورنتو، کانادا اخذ کرده است.
  • موسس شرکت بهستان دارو و شرکتهای گروه دارویی بهستان از جمله بهستان تولید، بهستان پخش و هولدینگ سرمایه گذاری بهفار است که هم اکنون بزرگترین هولدینگ بخش خصوصی در حوزه کالاهای سلامت محور در ایران محسوب می شود.
  • عضو ‌موسس و عضو هیت مدیره اتحادیه وارد کنندگان دارو است.
  • حوزه علمی مورد علاقه وی، بررسی نظام های بیمه و قیمت گذاری دارو در جهان و همچنین بازار دارویی جهان است. ‌در حوزه کسب و‌کار، علاقه و تخصص ایشان رهبری و‌مدیریت استراتژیک است.
  • دین دوست هم اکنون علاوه بر مدیریت عاملی هولدینگ بهفار و راهبری طرحهای توسعه ای گروه بهستان در ایران، طرح های گسترش کسب و کار دارویی در منطقه خاورمیانه را هدایت می کند.

ریشه های قدرت و ضعف های صنایع داروسازی ایران کدام است؟

جدای از نقاط ضعف و قدرت که در وضعیت کلان کشور ما وجود دارد، صنعت داروسازی مبتلا به مسائل خاص خودش است. مثلا یکی از ریشه های قدرت و ‌ضعف صنعت داروسازی ایران، حمایت های بی شائبه بدنه دولتی بخصوص‌ سازمان غذا و دارو است که باعث ‌شده از طرفی با ایجاد انحصارهای مختلف، این صنعت از پر سودترین صنایع در ایران باشد ( قدرت ) و از طرف دیگر با تسامح و گذشت در مورد سطح کیفیت، این صنعت چابکی لازم برای رقابت و انگیزه کافی برای بهتر شدن را نداشته باشد (ضعف)

همچنین صنعت دارویی ایران از نظام بیمه همگانی قدرت می گیرد ولی از طرف دیگر وضعیت بد مالی نظام سلامت و بیمه ها که متاثر از اقتصاد کلان ضعیف کشور است، انگیزه بهتر شدن و سرمایه گذاری برای آینده را می گیرد.

چگونه می توان صنعت داروسازی ایران را متحول کرد؟

سازمان غذا و دارو باید وظیفه اصلی خود که اطمینان از کیفیت محصولات و خدمات است را دنبال کند. به طوری که با ارتقاء سطح مطالبه گری از کیفیت، انگیزه کافی برای بهتر شدن را در صنعت ایجاد کند.

از طرف دیگر وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت اقتصاد و دارایی باید با مکانیزم های تشویقی، مانند قیمت گذاری ترجیحی، معافیت های مالیاتی، وام های کم بهره و … امکانات و انگیزه های بیشتر برای توسعه صنعت مدرن و پیشرو ایجاد کنند.

متاسفانه سیاست های حمایتی ما به جای آنکه ایجابی باشد، سلبی است. یعنی برخلاف کشورهای توسعه یافته، به جای آنکه امکانات بهتری برای جذب سرمایه گذار اختصاص دهند( ایجابی) ، می خواهند با جلوگیری از فعالیت دیگران ( مثلا وارد کنندگان ) به روش های غیر مرسوم در دنیا مانند افزایش تعرفه واردات یا محدودیت در واردات، از صنعت حمایت کنند( سلبی)

نتیجه چنین رویکردهایی، همین می شود که الان شاهد هستیم، یعنی بی انگیزگی برای سرمایه گذاری و بهتر شدن از یک طرف، ترویج قاچاق و افزایش قیمت دارو از طرف دیگر

آیا صنعت داروسازی ایران، داروساز زده شده است؟

شاید بهتر باشد بگوییم صنعت داروسازی با شرایط موجود بهتر است به علوم دیگر مانند اقتصاد و مدیریت مسلح شود. ضمن ایجاد زمینه حضور اقتصاد دانان و متخصصین علوم مدیریت در صنعت داروسازی، با توسعه آموزش داروسازان به علوم فوق، از «داروسازان مدیر» یا «داروسازان اقتصاددان» در سطوح مدیریتی استفاده کرد.

چرا در رقابت با صنایع داروسازی کشورهای دیگر شکست می خوریم؟

۱- الزامات سازمان غذا و داروی ایران برای تهیه مستندات و اقدامات تضمین کیفیت محصول ضعیف تر و سهل گیرانه تر از سازمانهای مشابه در دیگر کشورها است. نتیجه آن می شود که یک کارخانه ایرانی وقتی می خواهد وارد بازار دیگر کشورها شود، نمی تواند الزامات ثبت در کشور هدف را به جا بیاورد.

۲- شرکت های ما کوچک هستند و‌ بنیه سرمایه گذاری برای ورود به دیگر بازارها را ندارند. مثلا فروش بزرگترین کارخانه های ایرانی، در دامنه ۱۰۰ الی ۲۰۰ میلیون دلار است. این عدد را مقایسه کنید با شرکت عبدی ابراهیم ترکیه که با فروش یک میلیارد دلار به شدت در حال سرمایه گذاری و نفوذ در منطقه است.

۳- شرکتهای ما تمرین رقابت در داخل را ندارند. طبیعی است که قدرت، دانش و از همه مهم تر اعتماد به نفس برای رقابت در بازار خارجی را نخواهند داشت.

۴- کارخانجات ما ژنریک ساز هستند. این درحالی است که سیاست همه کشورها این است که صنعت ژنریک خودشان را داشته باشند. لذا امکان ورود محصولات ژنریک در کشورهای هدف در منطقه بدون سرمایه گذاری و‌ مشارکت با شرکت های بازار هدف، سخت شده است. در این زمینه هم باید بگوییم که کوچک بودن شرکتهای ایرانی، امکان سرمایه گذاری را دشوار می سازد. 

چگونه می توان داروسازی ایران را موجب هویت بخشی ملی و به وجه تمایز ایران از سایر کشورها تبدیل کرد؟

در ابتدا باید نگاه کلان مسئولین ارشد مملکت نسبت به دارو اینچنین باشد. از رفتار مسئولین و نه شعار و حرف ایشان، چنین بر می آید که آنها به صنعت و واردات به دیده یک تدارکات چی نگاه می کنند. یعنی انتظار دارند هم صنعت و هم واردات، فقط تامین کننده دارو با حداقل قیمت باشد. و اشتغال زایی، ایجاد ارزش افزوده، توسعه دانش مدیریت و تکنولوژی داروسازی برای آنها اهمیت چندانی ندارد.

به عنوان مثال، مجموعه ما چندین سال است که در صنعت جمع آوری پلاسما و تولید محصولات خونی سرمایه گذاری کرده است. از نظر کیفیت عملیات و محصول، جزو  معدود شرکت های ایرانی در بخش دارو هستیم که تاییدیه GMP سازمان های خارجی را اخذ کرده ایم. حدود ۲۰۰ نفر که اکثرا متخصص هستند در این مجموعه کار می کنند و ارزش افزوده ایجاد می کنند. اگر نگاه سازمان غذا و دارو به این مجموعه به دید تدارکات چی نبود، قیمت محصولات نهایی را در طی چند سال گذشته علی رغم افزایش نرخ ارز و تورم، ثابت یا با تغییر کم نگه نمی داشت. الان ما در وضعیتی هستیم که از سرمایه گذاری در این بخش پشیمانیم. در حالی که هم اکنون صنعت پلاسما در ایران در وضعیت منحصر به فردی در منطقه است و پتانسیل بالایی دارد و اگر مسئولین می خواستند، این صنعت به راحتی می توانست منبع درآمد و اشتغال زایی برای ایران باشد.

دولت، در قبال صنایع داروسازی، چه ها باید می کرد و نکرد؟

با بررسی صنعت دارو در ترکیه و اردن که پیشرفت های بسیار خوبی در زمینه داروسازی داشته اند، دو نکته مهم و قابل توجه مشاهده می کنیم

۱- ایجاد ساز و کار بازار آزاد و رقابت در کنار الزامات سختگیرانه کیفیت

۲- ارائه مشوق های اقتصادی و مالی برای سرمایه گذاری در صنعت دارو و بزرگتر شدن شرکتها.

یک نمونه مهم از این مشوق ها را می توان در قیمت گذاری محصولات دارویی در این کشورها دید. به طوری که در هر دو‌ کشور، قیمت محصولات تولید داخل نزدیک قیمت داروی برند اصلی است. این در حالی است که بیمه همگانی دارو در هر دو‌ کشور برقرار است، یعنی دولت پذیرفته است که از جیب خودش پول ‌بدهد و داروی گران بخرد و در عوض صنعت موفق و ارزش آفرین داشته باشد.

وضعیت جمعیتی ما، صنعت داروسازی ایران را به کدام سو فرا می خواند؟

به نظر من دو موضوع در این خصوص مطرح است. یک مورد، وضعیت جمعیتی ما است و دیگری وضعیت اقتصادی دولت و مردم است.

جمعیت ایران در حال پیر شدن است. این یعنی نیاز به داروهای مرتبط با بیماری های مزمن مانند دیابت، قلب و عروق و … و همچنین نیاز به داروهای جدید در درمان سرطان های مختلف در حال افزایش است.

از سوی دیگر متاسفانه شاهد هستیم که منابع دولت در زمینه سلامت رو به کاهش و مردم در حال فقیرتر شدن هستند.

برآیند این نیروها، حرکت صنعت ایران در جهت تولید داروی ‌ارزان است.

حقایق و مغالطه ها در صنعت داروسازی ایران کدام اند؟

حقیقت این است که در عمل، انتظار دولت از صنعت داروسازی، تدارکات داروی ‌ارزان است و مغالطه آن است که فکر کنیم دولت از صنعت داروسازی به طور عمومی حمایت می کند.

به نظر من آنچه که تاکنون دیده ایم حمایت بدنه سازمان از بخش های خاصی از صنعت در دورهای مختلف به روش مسامحه گری در کیفیت و اعطای انحصار بوده است.

آیا تولید تحت لیسانس می تواند از صنایع داروسازی ایران، گره گشایی کند؟

خیر؛ قرار نیست تولید تحت لیسانس در ایران شق القمر کند. این ادعا را مخالفین تولید تحت لیسانس در موقعیت های مختلف ارائه می کنند و‌ سپس این مدل از کسب و کار را به دلیل حل نکردن مشکلات صنعت داروسازی می کوبند!

به نظر من تولید تحت لیسانس یک مدل کسب و کار برای ارزش آفرینی بیشتر در داخل است. در واقع، با انجام بخش هایی از پروسه تولید یا کل پروسه تولید در داخل، دارویی که تا دیروز به صورت کامل وارد کشور می شد، اکنون در داخل تولید می شود.

حداقل نتیجه این مدل، انتقال دانش مدیریت، ایجاد فرهنگ کیفیت مداری در سازمان های ایرانی، اشتغال و ارزش آفرینی در داخل و تامین داروی ‌مورد نیاز بیماران و جلوگیری از روی آوردن آنها به داروی قاچاق است.

سهم چنین مدلی از بازار ایران حتی اگر محدودیت ها را بردارند، بین ۳ الی ۵ درصد کل بازار ایران خواهد بود.

انتظار هیچ حمایت و امتیازی هم نیست. اگر سازمان برای این کار امتیازی می دهد، اشتباه می کند. کافی است سازمان این مدل از تولید را به رسمیت بشناسد و ‌با آن مانند دیگر بخشهای صنعت البته با ثبات مقررات برخورد کند.

شخصا این برخورد را با تولید تحت لیسانس بیشتر می پسندم و توصیه ام به همکاران این است که به دنبال امتیاز خاصی در تولید تحت لیسانس نباشند و توقعات را بی دلیل از خود بالا نبرند!!

مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.