دست از روش های جهان سومی برداریم

دکتر محمود نجفی عرب، رییس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق بازرگانی تهران

  • اواخر سال ۱۳۵۹ تا اواخر سال ۱۳۶۰ مدیر عامل شرکت پارک دیویس بوده است که بعد از انقلاب به داروسازی الحاوی تغییرنام داد.
  • پس از آن تا خرداد ۱۳۶۴ مدیریت عامل شرکت فایزر را برعهده می گیرد که این شرکت نیز به شرکت لابراتورهای رازک تغییر نام می دهد.
  • از خرداد ۱۳۶۴ به عنوان مدیر گروه دارویی سازمان صنایع ملی ایران منصوب می شود. در واقع مجموعه ای از ۱۶ شرکت داروسازی چندملیتی که ملی شده بودند، همراه با یک سری شرکت های داخلی در اختیار سازمان صنایع ملی ایران قرار داشتند که در مجموع حدود ۷۰% صنایع دارویی کشور را شامل می شد.
  • در آن سال ها پروژه های مختلفی را در شهر هایی نظیر مشهد، اصفهان و تبریز پایه ریزی و افتتاح می کند تا اینکه به مرور و با بازسازی صنایع موجود و احداث کارخانجات جدید، خودکفایی کشور در تولید دارو به مرز ۹۵% می رسد.
  • در سال ۱۳۷۰ در سازمان صنایع ملی ایران، گروه دارو با غذا ادغام می شود و شرکت هایی نظیر مینو، یک و یک و ویتانا هم به همراه چهار شرکت بزرگ پخش زیرمجموعه این گروه قرار می گیرد که مسئولیت این گروه تا سال ۱۳۷۳ برعهده ایشان بوده است.
  • با آغاز بحث خصوصی سازی، صنایع داروسازی هم به بخش های مختلف واگذار می شود و ایشان از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰ مسئولیت داروپخش را برعهده می گیرد، هولدینگ داروپخش را راه اندازی می کند که حدود ۱۳ یا ۱۴ شرکت زیرمجموعه آن قرار داشته است.
  • در سال ۱۳۸۱ ماموریت پیدا می کند شرکت تی پی کو (شرکت سرمایه گذاری دارویی تامین ) را تاسیس کند و تا سال ۱۳۸۴ مدیرعامل این شرکت که حدود ۴۲% سهم بازار را در اختیار داشته، برعهده می گیرد.
  • از سال ۱۳۸۵ تا سال ۹۰ مدیرعامل شرکت سهامی شیر ایران(پگاه) بوده است.
  • از سال ۹۱ از بخش دولتی خارج شده و وارد بخش خصوصی می شود.
  • دبیر شورای نظام پزشکی بوده است و تقریبا به عنوان موسس سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران شناخته می شود.
  • در حال حاضر رییس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق بازرگانی تهران است.

برخی معتقداند شرکت های داروسازی بخش دولتی، نتوانسته اند به میزانی که از آن ها توقع می رفت، رشد و توسعه پیدا کنند و این درحالی است که در سوی مقابل، شرکت های بخش خصوصی موفق تر عمل کرده اند. دلیل این موضوع را چه می دانید؟

به طور کلی یکی از بزرگترین مشکلات صنعت داروسازی ایران، این است که بخش زیادی از این صنعت که توانمندی اقتصادی بالایی هم دارند، در اختیار دستگاه های دولتی و شبه دولتی قرار دارد. این دستگاه ها مرتب تغییر مدیریت دارند و نمی توانند برنامه های بلند مدت و میان مدت خود را با ثبات و آرامش دنبال کنند. گرفتار بروکراسی اداری سنگین و زمان بر هستند و بهمین دلیل چرخه تصمیم گیری ها، طولانی است. ضمن اینکه با دخالت های بسیار زیاد دستگاه حاکم براین شرکت ها، مدیرانی که در این شرکت ها کار می کنند، اختیارات مدیریتی به شدت محدودی دارند، به طوری که برای بسیاری از موضوعات مجبور هستند از هفت خان رستم عبور کنند و این باعث شده که نتوانند از فرصت ها، به موقع و به سرعت بهره برداری کرده و خودشان را به روز کنند.

یعنی ضعف مدیریت، سبب جاماندن شرکت های دولتی شده است؟

منظور بنده این نیست که مدیر آنجا ضعف دارد. مشکل اینجا است که آن مدیری که در کارخانجات داروسازی که متعلق به بخش دولتی یا شبهه دولتی شاغل است، اختیارات کافی ندارد. حتی مدیری که در رده بالای ایشان هم قرار دارد، اختیار لازم را ندارد. چرخه تصمیم گیری در این شرکت ها طولانی است. ضمن اینکه، این کارخانجات، زیرمجموعه دستگاه هایی هستندکه به شدت نیاز به منابع مالی دارند و روز به روز تلاش می کنند هر چه که سودآوری در این شرکتها ایجاد شده را به نحوی، به سیستم خود منتقل کنند. بهمین دلیل سرمایه ای در این شرکت ها باقی نمی ماند که بخواهند بر پایه آن پیش بروند.

پس به خصوصی سازی صنعت دارو به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای این صنعت، اعتقاد دارید؟

دقیقا؛ یکی از مشکلات ما این است که مانع کار کردن مردم هستیم. از طرفی مکرر می گوییم خصوصی سازی و اجرای اصل ۴۴ ولی در اجرا همه چیز را به سازمان تامین اجتماعی یا صندوق بازنشستگی کشوری و یا سایر دستگاه های شبهه دولتی واگذار می کنیم. در صورتی که اگر بخواهیم حرکت رو به جلو داشته باشیم، باید فضا را برای کارکردن مردم باز کنیم.

نقطه طلایی صنعت داروسازی ایران در کدام دهه بوده است؟

از نیمه دهه ۷۰ تا نیمه دهه ۸۰ اوج شکوفایی صنعت داروسازی ما است. ولی از آن پس تا نیمه دهه ۹۰ نه تنها در حوزه صادرات نتوانستیم رشد کنیم، بلکه نتوانستیم در نوآوری و به روزآوری صنعت، کار قابل توجهی انجام دهیم.

ریشه اصلی مشکلات صنعت دارو را چه می دانید؟

بسیاری از مشکلات، صرفا به صنعت دارو اختصاص ندارد، بلکه چیزی است که در کل کشور و بر همه ی صنایع سایه انداخته است. مثل مشکل نقدینگی، منابع بانک ها،تورم، ارتباطات بین المللی و…

اما از جمله مهمترین مشکلات صنعت، شرایط کار و فضای سرمایه گذاری است که متاسفانه در کشور ما، مولفه های آن چندان مورد توجه قرار نگرفته است. سرمایه گذاری زمانی شکل می گیرد و توسعه پیدا می کند که ثبات قوانین و آیین نامه ها بر فضای کسب و کار حاکم باشد. وقتی فعالان اقتصادی نتوانند حتی برای دو سال آینده خود برنامه ریزی کنند، چطور می خواهند فازهای توسعه ای را پیش ببرند. بخشنامه ها زمانی که امضا هم می شوند، بازهم این اطمینان خاطر وجود ندارد که برای یک ماه دیگر یا یک سال دیگر، رویه به همین شکلی که اخیرا بخشنامه شده، باقی باشد.

در حوزه دارو، یک بخشی از این نوسانات به وزارت بهداشت باز می گردد و بخشی هم به فشارهایی که از بیرون منتقل می شود، برمی گردد.

مسئولیت تنظیم بازار دارو را با کدام سازمان می دانید؟

وظیفه اصلی وزارت بهداشت را مسئولیت کیفی می دانم و بهتر است در خصوص مسئولیت کمی، وزارت صنعت، معدن و تجارت ورود کند. من در تعجبم کجای قانون نوشته اند که وزارت بهداشت هم مسئولیت کمی و هم مسئولیت کیفی داشته باشد. باید ببینیم دنیا چگونه عمل می کند. شرایط پیش از انقلاب در کشور خودمان به چه شکل بوده است؟ FDA  چگونه عمل می کند؟

مشکل ما الان این است که همه چیز درهم شده است. مثلا در حوزه آموزش پزشکی، ابتدای انقلاب به دلیل اینکه پزشک به اندازه کافی نداشتیم و پزشکهای افغانی، پاکستانی، بنگلادشی، هندی و… در کشور مشغول بودند، وزارت بهداری سابق اعلام کرد که این تعداد پزشک نیاز داریم و وزارت علوم هم در جواب درخواست گفت نمیتوانیم این تعداد پزشک پرورش بدهیم. در نتیجه وزارت بهداشت، مسئولیت آموزش را برعهده گرفت. اما شما کجای دنیا سراغ دارید آموزش در اختیار وزارت بهداشت باشد؟

من اعتقادم این است که همه چیزهایی که بنابر ضرورت های ابتدا انقلاب، تدابیر ویژه ای برای آن ها اتخاذ شده، باید اصلاح شود و به ریل اصلی خود باز گردد.

آیا ژنریک سازی، می تواند بیش از این به توسعه سرمایه گذاری ها در صنعت داروسازی منجر شود؟

اگر رقابت را پایه رشد و توسعه بدانیم، واقعیت این است که ما در حوزه ژنریک نمی توانیم فضای رقابتی ایجاد کنیم. حداکثر شکل آن، همین جایزه دادن های شرکت های دارویی است که واقعا مناسب نیست و من با آن مخالف هستم. اما با ایجاد برند ژنریک، زمینه برای رقابت فراهم می شود و شرکت ها می توانند هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی با یکدیگر رقابت کنند و این رقابت، بدون تردید به ارتقای صنعت خواهد انجامید.

ما باید برای جذب سرمایه گذاری خارجی و تولید برند جا باز کنیم. برندژنریک را ارتقا دهیم. باید جوینت ونچر داشته باشیم. حتی باید فضا باز کنیم تا سرمایه گذاری خارجی هم بیاید و از پتانسیل ها و ظرفیت های خالی صنعت داروسازی ما استفاده کند.

آیا تولید تحت لیسانس می تواند موجب ارتقای صنعت دارویی کشور شود؟

ما باید نگاهمان به سمت بازارهای خارج از کشور باشد. برای این هدف، باید از مرحله تولید سنتی عبور کنیم. باید استانداردهای لازم را تدارک ببینیم. باید دانش و خصوصیات مورد نیاز بازارهای جهانی را کسب کنیم. یکی از راه حل ها برای توسعه صنعت داروسازی ایران، می تواند در پیش گرفتن تولید در داخل کشور ولی تحت لیسانس یک شرکت معتبر جهانی باشد. ضمن اینکه با این روش می توانیم به یکی از دغدغه های مهم یعنی اشتغال فارغ التحصیلان داروسازی، پاسخ مناسب بدهیم.

آیا ادغام شرکت های دارویی در یکدیگر را به عنوان یکی از راه های برون رفت شرکت ها از مشکلات فعلی پیشنهاد می دهید؟

هیچ راهی به جز ادغام و مرج شدن شرکت ها وجود ندارد. البته این کار باید همراه با یک کشش از درون باشد تا به صورت خودکار و اتوماتیک اتفاق بیافتد. در دنیا هم بسیاری از کمپانی ها به دلیل اینکه فشار رقابت و هزینه ها زیاد شد و نگران از دست دادن بازار شدند، به این سمت رفتند.

شرکت های کوچک برای حضور در بازارهای بزرگتر باید به سمت ادغام پیش بروند. ضمن اینکه شرکتهای شبه دولتی هم برای اینکه بیهوده با خودشان رقابت نکنند، باید به این سمت بروند.

برخی فعالان حوزه دارو، سیستم قیمتگذاری دارو در وزارت بهداشت را یکی از سد های پیش روی توسعه صنعت داروسازی می دانند. شما هم با این موضوع موافق هستید؟

باید به سمت رقابت سالم برویم. در فرایند قیمت گذاری باید دست از روش های جهان سومی برداریم. تجربه آزاد شدن قیمت داروهای OTC  تجربه بسیار خوبی بود. خریدهای دولتی و تامین احتماعی هم می تواند از طریق ساز و کار برگزاری مناقصه ها صورت گیرد

آیا مدیران صنعت داروسازی الزاما باید داروساز باشند؟

اصلا چنین اعتقادی ندارم که الزاما مدیران باید داروساز باشند. زمانی که خودم در صنعت به طور مستقیم حضور داشتم، این تجربه را عملیاتی کرده ام، به طوری که برخی مدیران داروساز نبودند. من اعتقادم این است که مدیر، ویژگی های خاص خود را دارد. حال اگر در صنعت داروسازی، مدیری داشته باشیم که ویژگی های مدیریت را دارا باشد و داروساز هم باشد، خیلی بهتر است.

حتی وزیر بهداشت؟

حتی اعتقاد ندارم که وزیر بهداشت حتما باید پزشک باشد. کجای دنیا سراغ دارید به این شکل عمل کرده باشندکه الزاما وزیر بهداشت، پزشک باشد. وزیر بهداشت می تواند یک اقتصاددان باشد. امروزه و در شرایط فرارقابتی که بر اقتصاد کشورها حاکم شده، دانش مدیریت و اقتصاد برای بسیاری از پست های سازمانی ضروری است.

دارو، کالای استراتژیک است؟

اعتقاد من این است که دارو برای کشور می تواند ارزش افزوده ایجاد می کند ولی نباید تعریف استراتژیک از آن داشته باشیم. چنانچه تولید یک دارو اقتصادی نباشد یا اینکه نتوانیم آن را تولید کنیم، بدون تردید باید آن را از خارج وارد کنیم. این که بگوییم دارو کالای استراتژیک است و بعد خود را مجبور کنیم که بدلیل استراتژیک بودن آن، حتی با هزینه ای بالغ بر ۴ یا ۵ برابر قیمت جهانی، باید آن را تولید کنیم، خطا است.

محدودکردن واردات با هدف حمایت از تولید را سیاست مفید و موثری می دانید؟

ما باید کالایی که برای کشور صرفه اقتصادی دارد را تولید کنیم و سایر کالاها را با نظام تعرفه ای و نظام کیفی، مدیریت کنیم. در قانون برنامه توسعه، بارها از ایجاد محدودیت های غیرتعرفه ای، حذر داده شده ولی متاسفانه رویکردهای دیگری را در اجرا شاهد هستیم.

تجربه نشان داده که حمایت های این شکلی از تولید، آن را لوس و شکننده می کند، به طوری که نمی تواند در رقابت ها قد بلند کند.

حتی زمانی که مسئولیت های اجرایی داشتم، می گفتم تولید کننده باید ترس از این داشته باشد که فردا نتواند در بازار رقابت کند، دائم باید خود را به روز کند، قیمت تمام شده تولید را باید کاهش دهد. اینکه خیال تولیدکننده راحت باشد که درهای مملکت بسته است، فاجعه به بار می آورد.

اعتقاد بنده این است که از حالا که فرصت داریم باید مسیری را در پیش بگیریم تا برای عضویت در WTO  آمادگی پیدا کنیم.

آینده صنعت داروسازی را چگونه می بینید؟

از یک سو، بخش دولتی و شبهه دولتی که علاقه به رها کردن صنعت ندارد. از سوی دیگر، تقاضای داخلی محدود است و برای سهم گیری از بازارهای خارجی هم دورخیز لازم را انجام نداده ایم. ضمن اینکه سهم بازار از کشورهایی نظیر عراق و افغانستان را هم تا حدودی از دست داده ایم. علاوه بر این، در جذب سرمایه گذار خارجی هم آنچنان که باید و شاید مناسب عمل نکرده ایم. در کنار همه این مشکلات، بحث بی ثباتی در بخش دولتی و تغییرات پیاپی بخشنامه ها و آیین نامه ها هم مزید بر علت شده و فعالان اقتصادی را از برنامه ریزی باز می دارد. سازمان تامین اجتماعی و اداره مالیات هم فشارهای خاص خود را دارند.

بنابراین اگر با همین رویه پیش برویم، آینده روشنی پیش روی صنعت داروسازی کشور نمی بینم، مگر اینکه با آسیب شناسی وضعیت موجود، عزم جدی برای درک تغییرات جهانی ایجاد شود.

مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.