داروسازی از دریچه اقتصاد

دکتر حمید رضا راسخ، Ph.D فارماكولوژی-سم شناسی

,

  • متولد ۱۳۴۱ در شهر کرمان است.
  • بخش عمده ای از جوانی خود را در آمریکا سپری کرده و تمام مدارج تحصیلی را در این کشور گذرانده است.
  • PH.D فارماکولوژی-سم شناسی را در دانشگاه فلوریدا A & M  آمریکا گذرانده و کار در صنعت داروسازی آمریکا را در کمپانی پارک دیویس و همچنین کمپانی ۳M تجربه کرده است. در کنار این ها، به کارهای تحقیق و توسعه در زمینه رگلاتوری در آمریکا نیز پرداخته است.
  • در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشته و علاوه بر تدریس در دانشکده داروسازی دانشگاه شهید بهشتی، در صنعت نیز حضور فعالی داشته است.
  • در سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ مدیرکل اداره دارو در سازمان غذا و دارو و متعاقب آن قائم مقام این سازمان بوده است.
  • اکنون در دپارتمان اقتصاد و مدیریت دارو دانشکده داروسازی شهید بهشتی، مشغول به کار است.

منظور از صنعت داروسازی

به طور کلی وقتی صحبت از صنعت می شود، نباید تصور این باشد که صنعت، فقط شامل کارخانجات می شود، بلکه تمام فعالیت هایی که می تواند منجر به بهره برداری اقتصادی شود را صنعت می گوییم. در حوزه ی دارویی نیز همین گونه است و در واقع صنعت دارو شامل واردات، خرید، تولید و حتی داروخانه ها است.

بنابر تعریفی که پیش از این ذکر شد، داروخانه ها هم جزء ای از صنعت دارو هستند و اگر به میزان اثرگذاری آن دقت شود، به نظر من قوی ترین حوزه ی موجود در کشور به لحاظ اثربخشی، داروخانه ها هستند و به لحاظ اقتصاد کلان نیز قطعا داروخانه ها، قوی ترین حوزه هستند. نزدیک به ۱۳۰۰۰ متخصص در بنگاه هایی اقتصادی، به نام داروخانه فعالیت می کنند که معدود صنعتی را می توان یافت که این تعداد تحصیل کرده، متولی بنگاه های اقتصادی باشند.

داروسازان اغنا نمی شوند، مهاجرت می کنند

در ایران شاهد هستیم علاقه و انگیزه بعضی از فعالان داروسازی در حال کاهش است و برخی از آنها تصمیم به مهاجرت از کشور می گیرند. واقعیت این است همه ی اینها صرفا بخاطر وضع اقتصادی نیست، بلکه عده ای احساس می کنند که در این سیستم ارضا و اغنا نمی شوند. باید در این خصوص یک بازنگری اساسی صورت گیرد.

در داروخانه یک نفر، مسئول سلامت افراد منطقه خود است

در داروخانه یک نفر، مسئولیت سلامت افراد منطقه خود را به عهده دارد. اگر افرادی که در این بنگاه ها مشغول به کار هستند، تحصیلاتشان و مهارتشان مبتنی بر نیاز جامعه نباشد، این موضوع می تواند ضرر و زیان بزرگی به کشور وارد کند. بنابراین کیفیت تحصیلات این افراد حائز اهمیت است.

بهمین جهت است که معتقدم بزرگترین چالشی که در این حوزه مطرح است، این است که آموزش داروسازی باید مبتنی بر نیازهای فعلی مردم ایران باشد.

آموزش داروسازان، مبتنی بر نیاز مردم نیستند

در ایران و در سیستم الگوبرداری، یک روش ناصحیحی وجود دارد که تصویری از کشورهای دیگر را برداشته و در کشور پیاده سازی می کنیم، بدون اینکه بدانیم روح آن تصویر چه بوده است. این تصویر وابسته به شرایط آن کشور و نیازهای آنها است، ولی ما می خواهیم آن را عینا در کشورمان در شرایطی متفاوت اجرا کنیم. الان بخش عمده ای از داروسازی ما از نظر ظاهری، شباهت زیادی به آمریکا پیدا کرده، ولی باطن قضیه فرق می کند.

بزرگترین انتقادی که به داروسازی ما وارد است، این است که آموزش ها، مبتنی بر نیاز مردم نیستند. مثلا در دوره ی آموزش داروسازی، همه ی دانشجویان موظف اند دوره ی پایان نامه را که حدود یک سال طول می کشد، سپری کنند ولی اغلب این دانشجویان به جای آنکه تحقیقاتی مبتنی بر نیاز مردم انجام دهند، در موضوعات پژوهشی و آزمایشگاهی صرف، به تحقیق می پردازند که این کارها هرچند برای افرادی که قصد دارند در کارهای پژوهشی شرکت کنند خوب است ولی واقعیت این است که این افراد، به داروسازانی که مشکل روز مردم را حل کنند، تبدیل نمی شوند و من به عنوان یک فعال در این حوزه، این خرده را به سیستم آموزشی می گیرم.

باید بیش از این ها، جامعه محور شویم و افرادی را آموزش دهیم که بتوانند در داروخانه فعالیت موثرتری داشته باشند. به نظر من اگر در این حوزه تقویت بیشتری صورت گیرد، کمک زیادی خواهد شد.

پزشک، بدون داروساز، راه به جایی نمی برد

در واقع باید اذعان کرد پزشکان به تنهایی بیمار را درمان نمی کنند، آنها برای بیمار نسخه می نویسند. بنابراین واسط مهم دیگری در درمان بیماران ایفای نقش می کند و آن، داروساز حاضر در داروخانه ها است. این موضوع نشان می دهد دولت ها در آموزش داروسازان باید خیلی حساس باشند.

این حرف به آن معنا نیست که وضع موجود بد است، چرا که بازنگری، شرط پیشرفت است و اگر کاری خوب هم انجام می شود، باز هم نمی توان گفت که نیاز به بازنگری و کار بیشتر ندارد. باید از وضع فعلی بهتر شد، چرا که توان ما بیشتر از این میزان است.

راه رهایی صنعت داروسازی از مشکلات

یکی از چالش های بزرگی که در حوزه کارخانجات دارویی ایران مطرح است، دولتی بودن صنعت دارو است. در دنیا این تجربه مکررا دیده شده که هروقت دولت در یک صنعت وارد شود، تجربه موفقی کسب نشده و اقتصاد دارو با مشکلات مختلف رو به رو شده است.

راه رهایی صنعت داروسازی از مشکلات موجود، این است که به سمت خصوصی سازی حرکت کند. صنعت داروسازی باید این معضل را برطرف کند و تا زمانی که این معضل برطرف نشود، صحبت کردن، کمکی به خواننده ها نخواهد کرد.

فعالیت های دولت، اساسا نباید سودآور باشد

فعالیت های دولت اساسا نباید بر مبنای سودآوری اقتصادی باشد، از سوی دیگر، بنگاه داری دولت ها نیز کمتر به سود می انجامد. بر این اساس، سود دولت باید از محل مالیات، ارتقاء بهره وری، اشتغال زایی و افتخارآفرینی ملی باشد. دولت خود به عنوان تولید کننده دارو نباید از فعالیتهای خودش انتفاع مالی حاصل کند.

ورود دولت مساوی است با دور شدن از معادلات اقتصادی

با ورود دولت به عرصه صنعت، به مرور فضا از معادلات و ادبیات رایج اقتصادی فاصله می گیرد و هرچقدر از فرمول های اقتصادی دور شویم، معادلات پروکیال سیاسی حاکم می شود. اگر در چنین شرایطی برای پیشبرد اهداف اقتصاد دارو، بهترین تحلیل ها و مطالعات اقتصادی انجام و ارائه شود، بازهم تغییری ایجاد نخواهد شد، زیرا فرمول های اقتصادی، در فعالیت هایی که دولت به تصدی گری آن ورود می کند، به فرمول های سیاسی تغییر پیدا کرده است.

در دوره ای، مردم به یک جناح خاص سیاسی رو می کنند و به دنبال آن، کل اقتصاد تولید دارو به آن سمت می رود و زمانی دیگر، جناحی دیگر این اقتصاد را به سمتی دیگر می برد. بنابراین آرامش و توسعه پایدار از فضای اقتصاد دارو دور می شود. و وقتی آرامش و پایداری نیست، یعنی آن صنعت، روی پیشرفت را به خود نخواهد دید.

اگر صنعت داروسازی، خصوصی باشد

به طور کلی بخش خصوصی هیچ وقت حاضر به ضرر نمی شود، یا کاری را به ثمر می رساند و بهره ور می کند، یا تعطیل می کند. اگر تعطیل شد، دولت مانند تمام دنیا به این نتیجه می رسد که تولید درآن حوزه، صرفه ای ندارد و آن محصول را وارد می کند. مگر اینکه از نظر دولت، کالای استراتژیک محسوب شود که در این حالت دولت یارانه را پرداخت می کند و بخش خصوصی تولید می کند.

حمایت های دولت، حمایت های یک پدرخوانده است

در حال حاضر روشی که در حمایت از صنعت داروسازی در ایران انجام می شود، روش پدرخواندگی دهه ۱۹۶۰ در دنیاست. در هیچ جای دنیا دولت به تولید کنندگان نمی گوید که من جلوی واردات را می گیرم، شما به هر کیفیت و نرخ بهره وری که خواستید تولید کنید. یکی از تبعات این کار آن است که تولید داخل، رقیب خارجی قدرتمندی را درکنار خود احساس نمی کند، پس انگیزه ارتقای کیفی و رقابت پذیری پیدا نکرده و به دنبال افزایش بهره وری نمی رود. توجه به این نکته ضروری است که هزینه بهره وری پایین صنعت را مردم می پردازند.

هزینه را مردم و منفعت را دولت می برد

همانطور که اشاره شد وقتی صنعت به دنبال افزایش کیفیت و بهره وری خود نرود، هزینه بهره وری پایین صنعت را مردم می پردازند.

از سوی دیگر وقتی دولت بدون هیچ برنامه اجرایی توسعه صنعتی، صرفا با ابزار افزایش تعرفه واردات، می خواهد از تولیدکننده داخلی حراست و حفاظت کند، در واقع دولت با شعار “حمایت از تولید داخل” تنها برای منافع سیاسی خودش عمل کرده و منافع مردم کمتر دیده می شود .

حمایت های دولت باید در راستای ارتقا بهره وری باشد

همان طور که اشاره شد، راه رهایی صنعت داروسازی از مشکلات موجود، این است که به سمت خصوصی سازی حرکت کند. در کنار خصوصی سازی، حمایت های دولت باید فقط در راستای ارتقاء بهره وری باشد.

نوآوری و ارتقای کیفیت، دو پیام کلیدی

شرکت های داروسازی باید به سمت نوآوری و ارتقای کیفیت بروند. این دو، رکن اصلی پیشرفت صنعت داروسازی هستند. شرکتی که این دو بال را نداشته باشد، پایدار نخواهد بود. این موضوع ربطی به دارو هم ندارد. در هر صنعتی، حتی در مخابرات هم این طور است. یکی از نقدهایی که به وزارت بهداشت می شود این است که وقتی بسته های حمایتی برای صنعت تعریف می کرد و مثلا در آن جلوی واردات را می گرفت، باید همزمان زمینه هایی فراهم می کرد که شرکت ها به سمت نوآوری و کیفیت هدایت شوند.

استفاده از تجربیات دنیا

باید ببینیم کشور های دیگر در این صنعت چه کاری انجام می دهند و چه برنامه ای پیش گرفته اند. صنعت داروسازی، یک صنعت جهانی است و به موازات آن نیز مدیریت و اقتصاد نیز هرکدام علوم جهانی هستند که هر روز در آن ها دستاوردهای جدیدی از گوشه و کنار دنیا عرضه می شود.

تحصیلات و تخصص مدیران ارشد داروسازی های بزرگ دنیا

مدیران ارشد کدام داروسازی بزرگ دنیا، از افراد غیر متخصص اقتصادی تشکیل شده اند؟ مثلا کشورهایی مثل کانادا، سوییس، آمریکا، دانمارک و… را بررسی کنید و ببینید چند نفر هستند که تخصص آن ها، حوزه های مرتبط با مدیریت و اقتصاد نیست؟

این نشان می دهد که ما در روند صنعت دارو، مسیر اشتباهی را دنبال می کنیم، زیرا افرادی را در پست های دارویی قرار می دهیم که با علوم اقتصاد و بازرگانی آشنایی ندارند. با این حال توقع سود نیز داریم. سود چیزی جز اقتصاد نیست. سود به پزشکی ربطی ندارد.

یک پزشک متخصص گوش، حلق و بینی که فرمول های اقتصادی را بلد نیست. ممکن است در دوره آموزشی، تا حدی آموزش ببیند که مطب خود را بگرداند، ولی قطعا هیچ گاه این دانش را در پزشکی بدست نمی آورد که بنگاهی را که هزار نفر پرسنل دارد، اداره کند. مدیریت چنین بنگاهی به فردی نیاز دارد که علم و مهارتهای مدیریت منابع انسانی را داشته باشد.

ولی در صنعت داروسازی نمی خواهیم به این گزاره ها توجه کنیم. یک بنگاه بزرگ دارویی کشور را به کسی می سپاریم که ممکن است از نظر تحصیلی داروساز باشد ولی علم هدایت یک بنگاه تخصصی را نیاموخته و و توقع داریم این فرد کارهای بزرگی انجام دهد.

بنابراین در بحث مدیریت کلان کل نظام کشور باید به این باور برسیم که صنعت کشور باید به دست افرادی باشد که با مبانی، فرمول ها، معادلات و ادبیات اقتصاد، مدیریت منابع انسانی و بازرگانی آشنا باشند.

نیاز نیست همه داروها را در داخل تولید کنیم

اینکه بخواهیم همه داروها را در داخل تولید کنیم، اشتباه بزرگی است که الان در کشور مرتکب می شویم. خود کفایی به معنای قابلیت، یک ضرورت است و باید قابلیت فناوری تولید را داشته باشیم ولی به این معنی نیست که حتما تولید انبوه انجام دهیم. درکجای دنیا این کار انجام می شود؟

مثلا اگر کشور سوییس می خواهد محصول قهوه یا کاکائو تولید کند، لزومی ندارد خودش درخت قهوه یا کاکائو داشته یا کشاورزی آن را انجام دهد. با این حال می بینیم می تواند بزرگترین شرکت های قهوه، نسکافه و شکلات دنیا را داشته باشد.

در زمینه دارو هم همینطور است. در آمریکا تقریبا ۴۰ درصد ارزش بازار محصولات دارویی، از واردات است. همچنین ۶۰ درصد ماده موثره مصرفی در صنعتشان وارداتی است. ارزش افزوده این کشور مثلا در ارتقاء بهره وری کمپانی هایش مانند فاینزر است که ممکن است تا ۷۰ میلیارد دلار قیمت داشته باشد. پس فی نفسه واردات و صادرات به تنهایی برای دولت ارزش خاصی ندارد، مگر اینکه در راستای اهداف کلان بهره وری و رقابت پذیری باشد.

دولت، صنعت را لوس کرده است

متاسفانه در بخش رگولاتوری و نظارتی، دولتمردان، صنعت دارویی را لوس بار آوردند و همه چیز را ارزان در اختیار آنها قرار داده و جلوی واردات را هم گرفتند. در طول این چند دهه که این کار انجام شده، رشد چندانی اتفاق نیافتاده است. نه اینکه بگوییم در حال حاضر نسبت به ۳۰ سال پیش رشد نکرده ایم، رشد کرده ایم ولی این رشد متناسب با سرعت توسعه صنایع دارویی حتی منطقه نیز نبوده است.

ما کپی کار هستیم و نه تولیدکننده مولکول دارویی

ما تولید مولکول های جدید انجام نمی دهیم، بلکه از مولکول هایی که در بازار دنیا وجود دارد، کپی می کنیم. این یک واقعیت است که نباید خود را گول بزنیم. نباید فراموش کنیم که تولید مولکول جدید با کپی کردن آن متفاوت است. مثلا صنعت داروسازی هند، حداقل ۱۰۰ مولکول جدید دارویی در حال ثبت و عرضه دارد. ولی ما هنوز به این مرحله نرسیده ایم. دولت هند هم در دهه ۷۰ میلادی از صنعت داروسازی حمایت می کرد، ولی این حمایت در راستای هدف خاصی بود و می گفت مثل حمایت از فرزندی که می خواهد در یک بازه زمانی خاص روی پای خودش بایستد، از صنعت دارو حمایت می کنیم.

این حمایت نیست

این حمایت نیست که در سن ۴۰ سالگی بعد از انقلاب، صنعت داروی ما مانند کودکان، نه می تواند بدود و نه دونده با مهارتی شده که حتی با کشورهای همسایه توان رقابت داشته باشد. الان حتی در عمان و بنگلادش هم ما کارخانه هایی با تائیدیه کیفی سازمان غذا و داروی آمریکا داریم.

کیفیت را قربانی کمیت نکنیم

در ایران اگر سیستم مدیریتی ما به خوبی بر روی شرکت ها کار می کرد، کیفیت باید بیش از این چیزی که الان هست، ارتقا پیدا می کرد.

متاسفانه ما کیفیت را قربانی کمیت کرده ایم. شرکت های ما به لحاظ کمّی بسیار خوب هستند. بخش زیادی از نیازها در کشور تولید می شود و شکی در آن نیست. حتی برخی آمارها از تولید ۹۶ تا ۹۷درصد داروهای مورد نیاز مردم حکایت می کند. این آمارها افتخار آفرین است. ولی موضوع این است که کیفیت هم باید هم پای کمیت و بلکه با شتابی بیشتر رشد می کرد.

بازار داخل اشباع شده ولی توان رقابت در بازار خارجی نداریم

در حال حاضر اگر تمام خط تولید شرکت ها مشغول به کار باشند، می توانند داروهای مورد نیاز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را پوشش دهند. این و سایر نشانه ها، به معنای آن است که تولید در ایران به حد اشباع رسیده است.

اگر صنعت می خواهد زنده بماند، باید به فکر بازارهای جدید باشد. اما از آنجایی که دولت، صنعت را لوس کرده، شرکت ها توان رقابت در بازارهای بین المللی را ندارند. همه می خواهند مثلا با تولید”استامینوفن” سود کنند، پس رقابت در بازار داخلی به سمت ناسالم پیش می رود. وقتی رقابت سالم نیست، فرد برای حفظ سود و حفظ بنگاه، ممکن است به هر کاری دست بزند.

توسعه مکمل های غذایی

در بحث مکمل ها با توجه به اینکه روند الگوی غذایی در ایران عوض شد، طبیعتا نیاز به مصرف مکمل ها نیز افزایش پیدا می کند. این موضوع در خصوص همه کشورهای دنیا صادق است. بسیاری از کشور ها نسبت به مصرف مکمل های غذایی تمایل پیدا کرده اند. خصوصا اینکه عوارض مکمل های طبیعی نسبت به عوارض داروها می تواند خیلی کمتر باشد.

به طور کلی بازار مکمل های غذایی، بازاری است که هنوز جای رشد دارد و اقتصادی است، می تواند شغل ایجاد کند، می تواند زمینه ساز توسعه کسب و کار و اشتغال شرکت های دارویی شود.

اگر دولت شرایطی ایجاد کند که تقاضای القایی محدود باشد و یک ساز و کار مبتنی بر شفافیت و عدم تضاد منافع به وجود آید، حوزه مکمل و طب سنتی عرصه خوبی است که شرکت های داروسازی داخلی می توانند در آن سرمایه گذاری کنند.

نقش دولت باید تغییر کند

اینکه دولت تصور کند باید تعیین کننده سرنوشت مردم باشد، خطرناک است. هیچ جای دنیا، دولت ها نگاهشان این نیست که “من” باید آینده مردم را تعیین کنم. همه یک نگاه دارند و آن این است که من در این مسئولیت که هستم، قانون را به نحو احسنت اجرا کنم.

دولت وظایفی دارد که باید به بهترین شکل انجام دهد. مردم به دولتها رای می دهند تا برایشان “خدمات” خوب ارائه کند. دولت باید در کشور خدمت گذار باشد. تعریف نقش دولت باید تغییر کند. وظیفه دولت این است که فعالیتهای صنعت را تسهیل کند، نه اینکه خود و بنگاههایش رقیب صنعت شوند.

جایزه دادن فی نفسه کار غلطی نیست

جایزه دادن شرکت های دارویی، فی نفسه کار غلطی نیست. این کار در تمام شرکتهای بزرگ دارویی دنیا نیز رایج است. اینکه چگونه این کار انجام گیرد، مهم است و غلط یا درست بودن آن را رقم می زند. واقعیت این است که عدم شفافیت مالی، فاجعه است.

علی رغم اینکه امروزه، بحث جایزه دادن شرکت های دارویی (مانند محدودیت واردات)، همواره یکی از بزرگترین دغدغه های دستگاه نظارتی بوده، ولی واقعیت این است که صنعت داروسازی از جایزه دادن ها آسیب نمی بیند، بلکه این بلاتکلیفی و غیر شفاف بودن اقتصاد است که انحراف زا و فاجعه برانگیز است.

تنظیم بازار نباید به عهده وزارت بهداشت باشد

وزارت بهداشت باید متولی کیفیت داروها باشد، کما اینکه در همه دنیا به این شکل است. اما بحث تنظیم بازار، موضوع دیگری است که به نظرم نباید رسالت وزارت بهداشت باشد.

دلیل آن هم این است که در وزارت بهداشت کمبود شدیدی در خصوص در اختیار گرفتن افراد متخصص یا تحصیل کرده در زمینه های مدیریت مالی، بازرگانی و اقتصاد وجود دارد در حالی که این گرایش ها در وزارتخانه های دیگر، موجود است.

تضاد منافع

نکته ای که در دستگاه نظارتی باید به صورت جدی به آن پرداخته شود، بحث تضاد منافع است. این تصمیمی است که باید نظام بگیرد و تصمیم سختی هم است.

کسی که در یک پست دولتی می نشیند، نباید منافع مالی خود یا اعضای خانواده اش به تصمیم هایی که در آن سمت می گیرد، گره خورده باشد. همه جای دنیا و حتی کشور های همسایه ما، خود را ملزم به رعایت این قاعده دانسته اند.

البته آنچه که بیش از این نگران کننده است، این است که در ایران، قبح تضاد منافع به حدی ریخته شده که عملا، عدم رعایت آن جزء اصول و مبانی قرار گرفته است. به طوری که مثلا می گویند اصلا اشکالی ندارد که شما مطب، داروخانه، یا کارخانه داشته و همزمان در مرجع تصمیم گیری وزارت بهداشت نیز مشغول به کار باشید. باید جلوی تقابل منافع در بین دولتمردان حوزه سلامت گرفته شود.

اگر دولتمردی، خودش، همسرش و یا فرزندانش منافع مالی مشترک در حوزه سلامت داشته باشند، نباید اجازه فعالیت در آن حوزه دولتی داشته باشد.

البته آنچه که این فرایند را مشکل می کند این است که متاسفانه در ایران بحث شفافیت مالی وجود ندارد و فردی که تصدی مدیریتی می کند، خیلی سابقه و وابستگی اقتصادی و مالکیتی مستندی ندارد.

مدیریت ها را به جوانان واگذار کنید

یکی از بزرگترین انتقاد هایی که به دولت ها وارد است، این است که از نسل جوان در سطوح مدیریتی استفاده نمی کنند. به نظر من جوانان ایرانی از دهه۶۰ و حتی بعد از آن، به مراتب از نسل های گذشته توانمند تر و قابل تر هستند، زیرا دانش آنها به روز تر است، با انرژی تر و چابکتر اند، ریسک پذیری بالاتری دارند و کمتر تقابل منافع اقتصادی و مالی دارند.

درست است که آنها تجربه کمتری دارند، ولی افراد با تجربه ای می توانند کنار این افراد، به عنوان مشاور یا معاون کار کنند. نکته اینجا است که در ایران کسی حاضر نیست زیردست یک فرد جوان کار کند.

این باور باید عوض شود. باید کار را به جوان تر ها تحویل دهیم تا آنان بتوانند تا ما هستیم از تجربیاتمان استفاده کنند. زمان جنگ، این جوانان بودند که از کشور دفاع کردند، حالا هم باید به آنها اعتماد داشته باشیم و بگذاریم نسل های دست پرورده انقلاب از صنعت دارویی، دفاعی جانانه ای کنند.

مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.