این شکل از قیمت گذاری منسوخ شده است

دکتر شهروز صارمی، مدیر عامل شرکت داروسازی باران

دکترای عمومی داروسازی خود را از دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۷۴ اخذ کرده و سال ۱۳۹۰ نیز تحصیلات دکترای تخصصی (Ph.D) فارماسیوتیکس (داروسازی صنعتی) را در همین دانشگاه به پایان رسانده است.

از سال ۱۳۷۷ وارد صنعت داروسازی شده و در شرکت های داروسازی شهردارو، اسوه، تهران شیمی، آریوژن، ابوریحان و … مسئولیت های مختلفی را برعهده داشته است.

در حالی که چند ماه از حضور وی به عنوان مدیر عامل شرکت داروسازی باران می گذرد، با وی در خصوص مهمترین موانع پیشرفت صنعت داروسازی ایران و راهکارهای کمک به این صنعت گفتگو کرده ایم.

اگر بخواهیم سه مشکل از مهمترین مشکلات صنعت دارو را نام ببرید، کدام ها را در اولویت می دانید؟

در حال حاضر مهمترین دغدغه ما مربوط به مباحث نقدینگی است. البته قبلا هم شرایط جندان مناسب نبود ولی واقعیت این است که امروز، وضعیت از حد توانایی و ظرفیت تحمل صنعت دارو گذشته است. در سال های گذشته، شرکت های داروسازی می توانستند نسبت به بازگشت نقدینگی، حداکثر پس از چهار تا شش ماه حساب باز کنند ولی در حال حاضر بازگشت پول حتی  به بالاتر از ۴۰۰ روز رسیده است. این موضوع، فشار زیادی به شرکت های داروسازی وارد کرده و آن ها را مجبور به روی آوردن به دریافت تسهیلات بانکی کرده و استمرار این چرخه، به نوبه خود سبب افزایش هزینه های مالی می شود و اگر هزینه تامین نقدینگی برای صنعت داروسازی، اینچنین باشد، بی شک شاهد تعدیل نیرو و ورشکستگی بسیاری از شرکتها خواهیم بود.

مسئله دیگر، عدم ثبات سیاست های ابلاغی است. در واقع ما آسودگی خاطر نداریم، به طور مثال برای یک بازه زمانی حتی چهار ساله، تصمیمات و جهت گیری های ابلاغی  ثابت باقی بماند. بنابراین برنامه ریزی ها تکیه گاه محکمی ندارد.

سومین موضوع، بحث دولتی یا نیمه دولتی بودن این صنعت است. دنیا تجربه چندان مثبتی از چنین وضعیتی، به نمایش نگذاشته است و این تجربه ای است که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد. باید بر اساس یک نقشه راه، شرکت های نیمه دولتی و دولتی هر چه سریع تر به بخش خصوصی واگذار شوند. چرا که سیستم های دولتی ثابت کرده اند که به هیچ وجه بنگاه دارهای خوبی نیستند. انقدر هزینه ها و حاشیه هایشان زیاد است و بروکراسی حاکم بر آنها وقت گیر و کند است که فرصت های سودآوری و بالندگی بنگاه از بین می رود.

آیا اجرای طرح تحول، مسبب اصلی کمبود نقدینگی در صنعت داروسازی شده است؟

نمی توان گفت که صرفا طرح تحول سلامت مسبب این همه مشکلات بوده است. بلکه این موضوع، یک بحثی است که فاکتورهای متعددی در آن ایفای نقش می کند. در واقع طرح تحول سلامت، طرح ارزشمندی بود که بار زیادی را از دوش خانواده ها و دریافت کنندگان خدمات درمانی برداشت ولی بدلیل عدم مدیریت صحیح و عدم تخصیص منابع مورد نیاز طرح، این بار را بر دوش تولیدکنندگان و واردکنندگان دارو و تجهیزات پزشکی گذاشت. در واقع منابع مشخص و پایداری برای هزینه های این طرح تعریف نشده بود و هزینه ها از جیب تامین کنندگان دارو، پرداخت شد. واضح است که این مسیر را نمی توان به صورت بلند مدت به همین شکل پیمود و حتما باید برای انجام چنین هزینه هایی، منابع مناسبی درنظر گرفت. البته در همه کشورها، منابع محدود هستند، ولی  کشورهای پیشرو با مدیریت صحیح و کنترل هزینه ها، وضعیت را اداره می کنند. دولت باید، با تدبیر  و آینده نگری، برخی از هزینه های غیر لازم و اضافه را حذف کرده و بودجه های آن را صرف امور اساسی کند. به طور مثال با بودجه یک ماه یارانه کشور، تمام مطالبات دارویی کشور قابل پرداخت است. بنابراین اقتصاد کشور باید به سمتی حرکت کند که بیشترین بازدهی را ایجاد کند. قطعا نیازی نیست یارانه به همه افراد جامعه پرداخت شود و اگر صرفا همان ۳ دهک پایین جامعه که واقعا نیاز به یارانه دارند، مشمول یارانه بشوند (حتی دو تا سه برابر مبلغ دریافتی فعلی)، کفایت کند. بهرحال شکی وجود ندارد که نمی توان هزینه هایی ایجاد کرد ولی منابع مشخص و پایداری برای تامین آن هزینه ها لحاظ نکرد.

دارو را یک کالا استراتژیک می دانید؟

به تعریفی که صورت می گیرد، وابسته است. باید دید که چه چیزی را استراتژیک می گوییم و از استراتژیک نامیدن یک کالا چه توقعی ایجاد می کنیم.

از یک دیدگاه، دارو کالای استراتژیک است، چرا که کمبود آن فاجعه برانگیز است و می تواند علاوه بر بحران های حوزه سلامت، حتی چالش های  امنیتی هم ایجاد کند. ولی از سوی دیگر میزان گردش مالی آن به نسبت صنایع بزرگ، بسیار کم است و از این منظر، اصلا استراتزیک نیست. جمع کل گردش داروی کشورمان به نرخ مصرف کننده، تقریبا حدود ۱۴ هزارمیلیارد تومان است که نسبت به کل بودجه کشور و یا گردش مالی صنایعی همچون پتروشیمی، عدد کوچکی است. در هر حال بنظر من صنعت دارو با توجه به اینکه با سلامت آحاد ملت مرتبط است باید بشدت مراقبت و حمایت گردد و صلاح نیست با مشکلات عدیده به حال خود رها شود.

فاصله صنایع داروسازی ایران با استانداردهای جهانی چگونه است؟ آیا اصلا مقایسه صنعت داخلی با خارجی، اهمیت و ضرورتی دارد؟ چطور می توان این فاصله را بهبود بخشید؟

به هر حال، صنعت داروسازی یک صنعت جهانی است که همه کشورها در توسعه آن ایفای نقش می کنند. بنابراین برای پیشرفت در این صنعت، باید نگاه جهانی داشت و شرایطی را فراهم کرد که همواره خودمان را با سایر کشورها مقایسه کنیم. بنابراین توجه به فاصله صنایع داروسازی ایران با استانداردهای جهانی، یک موضوع بسیار مهم و سرنوشت ساز است.

از سوی دیگر، اینکه کارخانجات داروسازی کشور باید بر اساس رعایت اصولGMP  فعالیت داشته باشند، اصلا موضوعی نیست که در آن شکی وجود داشته باشد. در جهان رقابتی امروز، داشتن GMP  حداقل شرط برای حضور در عرصه بین المللی است. اما نکته اساسی این است که چطور بایدGMP  را ارتقاء داد و از کدام منبع می توان سرمایه مورد نیاز ارتقای GMP را تامین کرد. واقعیت این است که استانداردها، سال به سال در حال ارتقاء هستند و رعایت آنها، هزینه بر  است. برای به روز نگه داشتن GMP باید دائما” هزینه کرد. وقتی شرکت ها با بحران نقدینگی مواجه می شوند، خواسته یا ناخواسته، درست یا نادرست، موضوعGMP  به اولویت دوم یا سوم منتقل می شود. یعنی اگر پولی باقی ماند، صرف حفظ یا ارتقای GMP می شود.

ضمن اینکه موضوع GMP یک موضوع شرکت محور است. یعنی یک شرکت ممکن است GMP خیلی بالایی داشته باشد و یک شرکت دیگری، GMP حداقلی را رعایت کرده باشد. بنابراین شرکت به شرکت متفاوت است و نمی توان گفت همه ی شرکت ها در یک سطح هستند.

چرا وضعیت GMPشرکت های بخش خصوصی بهتر از شرکت های دولتی و نیمه دولتی است؟

بسیاری از شرکت ها مخصوصا شرکت های نیمه دولتی، به دلیل اینکه تقسیم سود سالیانه بالایی دارند، یعنی حتی بیش از ۸۰ درصد سودشان را تقسیم می کنند، نمی توانند ذخیره مالی مناسبی برای انجام پروژه هایی نظیر ارتقای GMPکنار بگذارند. واقعیت این است که اگر وضعیت شرکت ها را مرور کنیم، به وضوح مشاهده می کنیم که خیلی از شرکت های قدیمی، اینگونه هستند، یعنی بالای ۵۰ سال سابقه دارند و در طی دوران، همیشه در شرایطی بوده اند که اغلب  سودی که طی یک سال از فروش محصولات حاصل شده را میان سهامداران تقسیم کرده اند. به خاطر همین مسئله، پولی نمی ماند که بخواهند صرف ارتقاء مستمر GMP کنند و به همین دلیل، معمولا شرکت های دولتی و نیمه دولتی، GMP پایین تری از بخش خصوصی دارند. البته در همه موارد اینگونه نیست و هستند شرکت های دولتی ای که در خصوص GMP برنامه ریزی و سرمایه گذاریهای مناسبی انجام داده اند و بلعکس شرکتهای کاملا” خصوصی که بدلایل مختلف سرمایه گذاری های بسیار اندکی در این زمینه نموده اند.

با تولید تحت لیسانس موافق هستید؟

با تولید تحت لیسانس کاملا موافقم و آن را در راستای توسعه صنعت دارو می دانم ولی به شرط اینکه واقعا” و در نهایت فرایند تولید از ابتدا در داخل کشور اتفاق بیافتد. متاسفانه گاهی اوقات شاهد هستیم که شرکت های خارجی، فقط مراحل بسته بندی را به داخل کشورمان انتقال می دهند و فکر می کنند که چه لطف بزرگی در حق صنعت داروسازی ایران کرده اند، این موضوعات باید خاتمه پیدا کند و مسیر آن بسته شود. بستر این سوء استفاده ها را نیز تغییر مدیریت ها فراهم می کند. برخی شرکت های خارجی می آیند و به مدت یکی دو سال،  دارو را فرضا” بصورت بلیستر جهت بسته بندی ثانویه در اختیار شرکت داخلی که اغلب نماینده آن شرکت نیز هست قرارداده و از تسهیلات مربوط به تولید داخل بهره برداری می کنند و زمانی که نوبت به عمل کردن به تعهداتشان فرا می رسد، بطور مثال با یک تغییر مدیریتی در دستگاه های نظارتی و رگولاتوری  یا به دلایل دیگر دوباره روز از نو آغاز می شود و با تمدید همان شرایط بسته بندی، چیزی به نام انتقال دانش فنی یا تکنولوژی اتفاق نمی افتد.

 کدام یک از دهه های صنعت داروسازی درایران نقطه ی طلایی صنعت داروسازی بوده است؟

به نظر من اوایل دهه ی ۸۰ دهه طلای صنعت داروسازی بوده است. بسیاری از شرکت ها در این دوره به بالندگی رسیدند. حمایت های دولت به طور مثال در تخصیص ارز و نوسازی ماشین الات در همان چند سال اتفاق افتاده است. کلا شرایط اقتصادی در دهه ی ۸۰ بهتر بود و توانست رشد قابل توجهی را در صنعت داروسازی رقم بزند.

تعدد شرکت های کوچکی که محصولات مشابه تولید می کنند، نکته مثبت صنعت داروسازی ایران است یا منفی؟

به طور کلی، به نظر من هر کسی که تصمیم دارد و می خواهد در تولید وارد شود و سرمایه گذاری کند، به نوعی در حال از خود گذشتگی است.

یعنی چنین فردی، به دلیل علاقه اش به صنعت و کارآفرینی است که می خواهد ورود پیدا کند والا که در این چند سال ثابت شده که تولید، در مقایسه با سایر فعالیت های اقتصادی، سودآوری چندانی ندارد. بنابراین کسانی که قاطعانه تصمیم گرفته اند که وارد تولید دارو شوند، را باید قدر دانست و بدون فوت وقت، باید به ایشان مجوز بدهند و اجازه دهند که سرمایه گذاری خودشان را انجام بدهند.

بنابراین با دستور و محدودیت نباید شرکت ها را غربال کرد و مثلا سرمایه گذاران کوچک را از صنعت دور کرد یا اینکه ایشان را مجبور به تولید محصولات خاصی کرد.

نکته اساسی اینجا است که بازار، به صورت اتوماتیک، خودش این کار را انجام می دهد. یعنی مکانیزم بازار، شرکت ها را وادار می کند که یا از صنعت حذف شوند یا اینکه به سمت نوآوری و صادرات حرکت کنند. در واقع با گذشت زمان، سرمایه گذاران به این نقطه می رسند که برای ورود به این صنعت، باید نگاهشان را به آن سوی مرزها بدوزند و کالایی تولید کنند که امکان صادرات داشته باشند. بر این اساس و با این سازوکار، ارتقای GMP را در اولویت خود قرار می دهند، محصول جدید و مبتنی بر دانش روز تولید می کنند و تلاش می کنند که در عرصه رقابت بین المللی از بازارهای جهانی سهم گیری کنند.

اینکه برخی تولیدکنندگان معتقداند که واردات کمر تولید را شکسته است، را تصدیق می فرمایید؟

اگر قرار باشد همه داروها از خارج از کشور بیاید، از آنجایی که فرهنگ جامعه هم به گونه ای است که جنس خارجی را جنس برتر می داند، تقریبا اثری از صنعت داروسازی باقی نمی ماند. از سوی دیگر اگر جلوی واردات بسته شود و تولیدکننده ایرانی، رقیب قدرتمندی در قفسه داروخانه و در کنار خود نبیند، انگیزه ای برای ارتقاء کیفیت نداشته  و صنعت داروسازی، در داشته های خودش غرق می شود. بنابراین باید تعادل را حفظ کرد.

به نظر من واردات صرفا” محصول برند در حد  ۵ تا ۱۰ درصد بازار، برای محصولی که در کشور با کیفیت مناسب تولید می شود نه تنها هیچ مشکلی ندارد، بلکه خوب، مفید و ضروری است. گلایه کردن ها بابت وارداتی که سهم  حداکثری ۱۰درصدی از بازار دارد، صحیح و منطقی نیست.

از حمایت های دولت راضی هستید؟

باید منظور از حمایت مشخص شود و بدانیم در مورد چه چیزی داریم صحبت می کنیم. متاسفانه وقتی می گویند حمایت از تولید، یک عده می گویند بیایید جلوی واردات را بگیرید. ولی واقعیت این است که این انحراف موضوع است.

تولید این کشور، به مولفه های زیادی نیاز دارد ولی همه فقط محدودسازی واردات را در ذهن پرورش داده اند. دولت باید زمینه رشد و توسعه صنایع دارویی را از طریق هموار کردن قوانین و مقررات، حمایت های مالیاتی و مشوق های صادراتی فراهم کند. بحران مالی و نقدینگی شرکت ها را برطرف کند. فرمول قیمتگذاری را اصلاح کند. این حرکتی که در حال شکل گیری است که برخی از داروهای ارزان و عمومی (بشرط جایگزینی داروهای گرانقیمت و خاص)  را از لیست بیمه خارج کنند، برنامه خوبی است که می تواند به نتایج مناسبی منتهی شود. در مجموع دولت باید کاری کند که سرمایه ها به سمت این صنعت هدایت شود، این از طریق بخشنامه های دستوری اتفاق نمی افتد، بلکه نیاز به برنامه ریزی اصولی دارد. سرمایه گذار باید امنیت خاطر و ثبات سیاست ها و پایداری برنامه ها را در این صنعت به وضوح مشاهده کند.

با پر رنگ شدن طرح ژنریک موافق هستید؟

به نظر من، هم ژنریک، هم برند و هم برند ژنریک برای کشور ضروری هستند. همه جای دنیا هم همینطور است و بازار تقسیم شده است. اینطور نیست که در یک کشور اصلا ژنریک نباشد. اتفاقا دنیا بدلیل افزایش هزینه های سرسام آور داروهای جدید دوباره در حال برگشت به ژنریک است به دلیل اینکه هزینه ها را پایین بیاورند. از سوی دیگر خود ژنریک سازها باید به سمت برندسازی و برند ژنریک بروند.

در خواست شما از سازمان غذا و دارو چیست ؟

یکی از مهمترین درخواست هایی که از سوی فعالان صنعت دارو مطرح است این است که پروسه قیمت گذاری، اصلاح و به روز رسانی شود. الگوهای جهانی در این خصوص بسیاراند. به اعتقاد من، یکی از مهمترین مسائل که سد راه توسعه صنعت داروسازی شده است، بحث قیمت گذاری است. این شکل از قیمت گذاری الان در دنیا منسوخ شده است. با این شیوه، نه می توانGMP  را ارتقا داد و نه می توان مارکتینگ خوبی انجام داد. هیچ فعالیت رو به رشدی را نمی توان ساماندهی کرد.

پیش بینی شما با توجه به شرایط فعلی صنعت داروسازی چیست؟

اگر همین طور پیش برود، ما روز به روز از آن هدف اصلی که تولید داروی با کیفیت و با رعایت کامل اصول GMP است، دورتر می شویم، مگر اینکه نوع نگرش مدیران و تصمیم سازان به صنعت داروسازی کشور، اصلاح شود.

مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.