کارکرد اصلی تشکل ها و سندیکاها در حوزه سلامت چیست؟
به اعتقاد من کارکرد اصلی سندیکاها، پیگیری مطالبات در راستای تامین منافع اعضای همان سندیکا است، البته در چارچوب قانون.
عده ای موضوع منافع ملی را در صدر اهداف سندیکاها می آورند ولی بنده معتقدم سندیکاها باید در درجه اول به دنبال احقاق حقوق اعضای خود باشند و اگر تمام سندیکاها به این وظایف خود عمل کنند و از سوی دیگر هم مثلا در حوزه دارو نهاد ناظر دولتی یعنی سازمان غذا و دارو به وظیفه خود که پیگیری حقوق بیماران است، به درستی عمل کند، تعادلی در این زمینه برقرار خواهد شد که نتیجه آن برای تمام نظام سلامت مفید است. یعنی در نهایت برآیند همه نیروها سبب می شود که منافع ملی تامین شود.
سندیکاها باید دنبال کدام دسته از مطالبات صنفی باشند؟
متاسفانه در ایران شاهد هستیم که عمده فعالیت سندیکاها در دو محور متمرکز بوده از یک سو متمرکز بر این بودهاند که رقبای صنف خود را تضعیف و حتی حذف کنند و از سوی دیگر اگر هم به دنبال کسب امتیازی برای اعضای خود بوده اند، به صورت موردی و کوتاه مدت بوده است. این در حالی است که سندیکاها باید بدنبال اصلاح ساختاری و اصولی و نهادینه شدن اصول مدیریت و حکمرانی دولت در نظام دارویی باشند.
در بحث تضعیف رقبا، مثلا بارها شاهد بوده ایم که سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی، درخواست داده که واردات داروهای مشابه داروهای تولید داخل محدود شود و یا اینکه سندیکای تولیدکنندگان مواد دارویی درخواست داده که واردات مواد اولیه محدود شود (به عبارتی، هر سندیکا برای سندیکای دیگر تبلیغ منفی می کند! ).
مثلا یکی از موضوعاتی که آن ها طرح می کنند این است که واردکنندگان دارو رفتار بازاریابی درستی ندارند و تقاضای القایی ایجاد می کنند و سهم بازار را از محصولات تولید داخل می گیرند. فارغ از اینکه این ادعا درست است یا نه، نکته اصلی اینجا است که در یک نظام پیشرفته، بزرگراهها را به دلیل سرعت بالای عدهای راننده متخلف، نمیبندند. در مثال بالا بهتر است سندیکاها به دنبال اصلاح قوانین بازاریابی و تقویت اجرای صحیح آن با تعیین جرایم سنگین برای متخلفان باشند و البته امکاناتی را هم از دولت مطالبه کنند که بتوانند بهتر با رقبا رقابت کنند.
به نظر من اتحادیهها و سندیکاها باید کارهای زیربنایی بیشتری را در دستور کار خود قرار بدهند. مثلا موارد زیر در این زمان ضرورت دارد:
۱- ما هنوز سند راهبری صنعت داروی تدوین شده نداریم. باید تکلیف این صنعت معلوم شود که آیا فقط وظیفه دارد تدارکاتچی نظام سلامت باشد یا اینکه باید یک صنعت اقتصادی سودآور و پیشرو باشد یا ترکیبی از هر دو .
۲- سندیکاهای این حوزه باید در مورد شرح وظایف سازمان دارو و غذا، کمیسیونها و کمیتهها کار کنند. مثلا اینکه بر این موضوع که سازمان غذا و دارو باید تا این حد وارد حوزه تجارت شود یا نه؟
۳- سندیکاها باید کمک کنند تا مولفههای حکمرانی خوب مانند مقررات جامع و شفاف، و پاسخگویی در کل نظام دارویی برقرار شود. باید خود اعضای سندیکاها، سازمانهای بیمه گر، سازمان دارو و غذا و …..را به اجرای قانون تشویق کنند و اگر ظلمی به اعضایشان شد به روش گروهی در مراجع قضایی پیگیر حقوق اعضایشان باشند.
۴- اتحادیه ها باید مانع دولتیتر شدن امور شوند. متاسفانه هر روز داستان جدیدی از سپردن کارها به بخش دولتی و بزرگتر شدن این بخش می شنویم و این یعنی پسرفت و سندیکاها باید در این زمینه با جدیت فعالیت کنند.
۵- سندیکاها با همکاری دانشگاهها می توانند راهکارهای خوبی برای بهینه کردن منابع مالی در بخش سلامت ارائه دهند. قطعا با همین بودجه و منابع فعلی میتوان بهتر عمل کرد.
چرا اغلب اعضای سندیکاها خصوصا در حوزه سلامت، انگیزه لازم برای مشارکت در امور جمعی را ندارند؟
این موضوع دلایل مختلفی دارد از جمله شرایط فرهنگی جامعه ما، عملکرد نهادهای مدنی در سالهای اخیر و سیطره دولت بر همه ارکان کسب و کار بخصوص در بخش سلامت
واقعیت این است که به برخی از انجمن ها، از طرف دولت بهای لازم داده نمیشود که طبیعتاً اعضای آن وقتی مشاهده میکنند که نهاد صنفیشان از سوی دولت (که متاسفانه همه تصمیم ها وابسته به آن است) مورد توجه قرار نمی گیرد، تمایلی برای فعالیت در سندیکا ندارند. از سوی دیگر گاهی اوقات، اعضای هیئت مدیره سندیکا ضعیف عمل میکنند که این موضوع باعث بی انگیزه شدن اعضا خواهد شد. بخش دیگر نیز مربوط به بی انگیزه بودن افراد برای کار تیمی است، یعنی برخی افراد، کلا حوصله و انگیزه کار جمعی ندارند.
وقتی افراد و شرکت ها از موفقیت نهادهای مدنی ناامید شوند، از نظر ذهنی و علملکردی، به دوره پیش از سندیکاها باز می گردند، یعنی تصور می کنند که به تنهایی راحت تر از پس کارها برخواهند آمد. واقعیت این است که متاسفانه این اتفاق افتاده است و در واقع سازمان غذا و دارو وقتی به خواسته های منفرد اعضا بیشتر از مطالبات گروهی توجه میکند، به طور غیر مستقیم باعث ضعیف شدن نهادهای مدنی مرتبط میشود.
ایا نباید عضویت در سندیکاهای حوزه سلامت از سوی وزارت بهداشت اجباری و الزامی شود؟
معتقدم که نباید موفقیت و پویایی سندیکاها و تشکل های حوزه سلامت را در عضویت اجباری اعضا ببینیم. سندیکایی که بتواند مطالبات صنف را پیش ببرد، قطعا می تواند انگیزه لازم در میان اعضا برای عضو شدن را فراهم کند. بهترین راه برای جلب مشارکت اعضا این است که از وزارت بهداشت بخواهیم گروههای صنفی را بیشتر به مشارکت فرا بخواند.
آیا علی رغم آنچه که در خصوص کارکرد سندیکاها در حوزه شفاف سازی و تسریع گردش اطلاعات و مبارزه با امضاهای طلایی پیش بینی می شد، عملا سندیکاها، خودشان تبدیل به دست اندازهایی در برابر ایجاد شفافیت و تسریع گردش اطلاعات نشده اند. آیا خودشان مسبب و تشدید کننده امضاهای طلایی نشده اند؟
درست یا نادرست بودن این تئوری را باید در سندیکاهای مختلف، به طور مستقل و مجزا بررسی و پایش کرد. از دید من، اگر چنین اتفاقی افتاده، از ضعف عملکردی اعضای سندیکا نشات می گیرد. در سندیکاها، اعضای هیت مدیره و روسا قدرتشان را از اعضا خود می گیرند. وقتی اعضا فقط در رای گیری حاضر می شوند و بدون دقت و حساسیت، به افراد فاقد قدرت کافی یا تکرو که اعتقادی به کار گروهی ندارند، رای میدهند و بعد هم از منتخبین خود مطالبهگری نمی کنند، طبیعی است آنهایی که با رای همین اعضا بالا رفتهاند احساس داشتن قدرت لایزالی می کنند و به کسی هم پاسخگو نیستند.
در کدام دوره، سازمان غذا و دارو اعتنای بیشتری به سندیکاها داشته است؟
در دوران آقای دکتر دیناروند که معاون دارویی آقای دکتر لنکرانی و خانم دکتر دستجردی بودند، توجه بیشتری به سندیکا و اتحادیهها می شد و نظرات سندیکاها را را بیشتر جویا میشدند و پیش از آن هم باید بگویم که دکتر کبریایی زاده که مدیرکل امور دارویی بودند برای بسیاری از آیین نامه ها از نمایندگان سندیکا دعوت میکرد و مشاوره و مشارکت آنها را میگرفتند.
حضور افرادی با سابقه حضور در بدنه دولت در سندیکاها، تا چه حد می تواند در موفقیت آن سندیکا موثر باشد؟
به اعتقاد بنده موفقیت سندیکا به دولتی بودن یا نبودن افراد بستگی ندارد، بلکه خصوصیات فردی افراد اهمیت بیشتری دارد. همچنین خیلی مهم است که روسا و مدیران سندیکا منافع مشترکی با اعضا داشته باشند. متاسفانه در سالهای قبل شاهد بوده ایم منتخبین انجمنها و اتحادیهها نه تنها با بقیه اعضا اشتراک منافع نداشتند، بلکه تضاد منافع هم داشتند!
آیا سندیکاها در راستای دفاع از حقوق صنف، قدرت ایستادگی در برابر تصمیمات دولتمردان را دارند؟ چرا؟
در حوزه سازمان غذا و دارو، مواردی را در سال های گذشته داشتهایم که سندیکاها موفق شده تصمیمات دولتمردان را تغییر دهند که این موضوع نیز به نوع تصمیم و اتحاد اعضای سندیکا مرتبط است و اینکه آیا می توانند صدای خود را به مراجع غیر از سازمان غذا و دارو برسانند یا خیر.
باید توجه داشته باشیم که اکثر سندیکاها در حوزه دارو تلاش می کنند مسائل و مشکلات خود را صرفا با سازمان غذا و دارو در میان گذاشته و حل کنند و به قول معروف ترجیح می دهند مسائل در داخل خانواده حل شود اما مواردی نیز بوده که اختلافات به بیرون از سازمان غذا و دارو کشیده شده و در آنجا موفقیت بیشتری حاصل شده، اما سندیکاها علاقه ای به بروز این گونه اتفاقات ندارند.
ابزار سندیکاها برای نظارت بر اعضای خودشان چیست؟
در حال حاضر سندیکاها ابزار خاصی برای نظارت بر عملکرد اعضای خود ندارند و شاید بهتر باشد که سازمان غذا و دارو در مواردی مانند نظارت بر رفتار بازاریابی تفویض اختیار به سندیکا کند تا سندیکاها بتوانند در این موارد آموزشها و تذکرات لازم را ارائه داده و از رفتار اعضا مراقبت کند و بدون اغماض با خطاها برخورد کند.
خصوصیات یک هیات مدیره موفق را چه می دانید؟
هیات مدیره سندیکاها باید متشکل از افراد قوی، مطلع و صاحبنظر باشند و شجاعت و جسارت دفاع از حقوق صنف را داشته باشند. باید افرادی در سندیکاها پیشقدم شوند که جرات بیان موضوعات و مدیریت تبعات آن را داشته باشند. ضمن اینکه برای فعالیت گروهی خودشان اهمیت و اولویت قائل شوند و وقت کافی برای این کار اختصاص دهند.
علاوه بر این، معتقدم افرادی باید مسئولیت سندیکا را بر عهده داشته باشند که خاستگاه فعالیت آنها، مرتبط با کار سندیکا و منافع شخصی تنیده با دیگران باشد.
دلیل ایجاد این تعداد تشکل چیست؟ ایا ادغام سندیکاهای تولیدکنندگان و واردکنندگان و ایجاد یک سندیکای فراگیر می توند اثر بخشی آنها را افزایش دهد؟
در هر حال تشکیل سندیکاهای مختلف به دلیل تنوع منافع و تنوع موضوعات صنفی، امر منطقی و درستی است. در مواقعی که سندیکاهای مختلف اشتراک منافع دارند، تشکیل گروه های فراگیر یا فدراسیون ها میتواند کمک کننده باشد و این به معنی آن نیست که موجودیت سندیکاها را به صورت انفرادی زیر سوال ببریم.
آیا می توانیم از دولت انتظار داشته باشیم بعضی از امور را کاملا به سندیکاها واگذار کند؟ در این شرایط تعارض منافع میان سندیکاها را چه باید کرد؟
وقتی می گوییم سندیکاها باید در فرآیند تصمیمگیری دولت مشارکت داشته باشد، به این معنی نیست که سازمان غذا و دارو، تمام تصمیم گیری های خود را به اتحادیه ها واگذار کند. دولت باید صدای نمایندگان بخش خصوصی را بشنود و پس از تلفیق صدای آنها و به تعادل رساندن آنها در موقعیتی که حافظ منافع بیماران است، تصمیم صحیح را بگیرد.
متاسفانه در گذشته مواردی را داشتهایم که سندیکایی که صدایش بلندتر بوده توانسته نظرات خود را در سازمان غذا و دارو اعمال کند و نه تنها ذینفعان دیگر فراموش شدند بلکه وظیفه اصلی سازمان نیز که رعایت حقوق بیماران است نقض شده است.
سخن پایانی؟
متاسفانه رفتار تهاجمی و به نوعی طلبکارانه مسئولین از صنعت و حوزه واردات دارو باعث شده اکثر اعضای موثر نظام دارویی خودشان را کنار بکشند، گویی همه منتظراند این افراد هر چه زودتر سیاستهایشان به شکست منجر شود و اصطلاحا سرشان به دیوار بخورد. این وضعیت اصلا خوب نیست، چرا که هر شکستی در داخل خانه، ضررش به همه اعضا خانواده برمی گردد. امیدوارم هر چه زودتر همه آدمهای دور این میز، حرف زدن و گوش کردن به یکدیگر را یاد بگیرند.