باید نگاه استراتژیک به تامین پایدار دارو داشته باشیم

‎علیرضا پورعباسی، مدیر عامل شرکت درمانیاب دارو

متولد ۱۳۵۵

پزشک / فارغ التحصیل MBA دارو و سلامت از دانشگاه مدیریت فرانکفورت

عضو سابق هیات مدیره اتحادیه واردکنندگان مکمل های غذایی

مدیر عامل شرکت درمانیاب دارو

رئیس هیئت مدیره شرکت نویا ویژن آریان

دارو، کالایی استراتژیک

دارو را باید جزء کالاهای استراتژیک دسته بندی کرد و شاید هم باید از جمله مهمترین آن ها دانست. تامین دارو، ضروری و حیاتی است و همه دولتمردان از فقدان دارو یا کمبود آن نگران هستند، چرا که می تواند منجر به بروز مشکلات مختلف در عرصه های سیاسی، اجتماعی و حتی امنیتی شود. اما متاسفانه همین اطلاق استراتژیک بودن به دارو، به جای آنکه زمینه ای برای رشد و توسعه آن شود، تبدیل به معضل، دردسر و دست انداز جان فرسا پیش روی فعالان این حوزه شده است.

استراتژیک بودن دارو و ضرورت کاهش مداخله گری دولت

استراتژیک بودن این کالا باید سبب شود که به آن، نگاه استراتژیک داشته باشیم و دقیقا نقطه سرنوشت ساز برای صنعت داروسازی کشورمان، همین نقطه بوده است. برخلاف آنچه که تاکنون اتفاق افتاده، استراتژیک بودن دارو باید دلیلی می شد بر اینکه دولت ها، مداخله خود را در این حوزه به حداقل رسانده و اجازه می دادند منطق اقتصادی، امور را پیش ببرد. چرا که دانش اقتصاد و مدیریت بر این واقعیت دلالت دارد که هرچقدر مداخله دولت در یک حوزه بیشتر شود، به همان میزان احتمال تامین پایدار کالا، بدون اعطای یارانه، کاهش پیدا می کند.

استراتژیک بودن دارو و تولید پایدار

قطعا اگر منطق اقتصادی در یک حوزه حاکم باشد، می توان به موثر بودن مکانیزم های اقتصادی، امید بست. یعنی زمانی که در جایی تقاضا وجود داشته باشد، سرمایه گذاری به آن سمت سوق پیدا می کند و به دنبال آن، عرضه بیشتر می شود و تامین کالا که مهمترین دغدغه دولت ها است، پوشش داده می شود. بنابراین مهم این است که اگر دارو را کالای استراتژیک دانستیم، خود را مقید بدانیم که برای تامین آن، نگاه استراتژیک بایدداشته باشیم و نگاه استراتژیک حکم می کند که باید شرایطی فراهم شود که تولید پایدار و به دور از تکیه بر یارانه های دولتی، شکل بگیرد و برای این منظور، باید منطق اقتصادی بر فضای کسب و کار حاکم باشد.

استراتژیک بودن دارو و توزیع رانت

متاسفانه دولت به بهانه استراتژیک بودن دارو، با ورود یک طرفه خود به موضوع این کالا و مداخله های جانبدارانه، نه تنها منطق اقتصادی را از ابعاد مختلف از بین برده و تعادل ها را متزلزل می سازد، بلکه به موتور توزیع رانت و انحصار تبدیل می شود و جایی که رانت حکم فرما شود، تلاش برای رشد بهره وری و ارتقای کیفیت، از اولویت خارج می شود و رقابت ها بر مداری استوار می شود که همه به دنبال کسب سهم بیشتری از رانت باشند.

استراتژیک بودن دارو و سرکوب قیمت ها

دولت به بهانه استراتژیک بودن دارو، می خواهد افزایش قیمت دارو را مهار کند و علی رغم رشد هزینه تمام شده اغلب مولفه های تولید و واردات دارو، با توسل به ابزار زود می خواهد رشد قیمت دارو را سرکوب کند. این درحالی است که تثبیت قیمت دارو در شرایطی که نرخ تورم، صعودی است، نتیجه ای جز خارج کردن این کالا از منطق اقتصادی ندارد و چنین کنش و واکنشی، در نهایت به خروج سرمایه گذار از این حوزه منجر می شود.

استراتژیک بودن دارو و ترغیب سرمایه گذاران

اگر منطق اقتصادی بر فضای اقتصاد دارو حاکم باشد، دولت نیاز به این حد از مداخله گری و توسل به ابزار زور ندارد، چراکه سرمایه گذار با شناخت مختصات این حوزه، خودش پیش قدم می شد و به این حوزه ورود می کند و با حضور سرمایه گذاران، بستر لازم برای رشد و توسعه فراهم می شود.

در واقع استراتژیک بودن دارو باید دولت را وادار کند تا شرایط سرمایه‌گذاری را مهیا کند. امنیت سرمایه گذاری، مقررات زدایی، رقابت پذیری، کاهش مداخله گری دولت و اعتماد به بلوغ بخش خصوصی می تواند گوشه ای از الزاماتی باشد که سرمایه گذاران مطالبه می کنند.

استراتژیک بودن دارو و توهم تولید همه انواع دارو

اگر منطق اقتصادی در حوزه دارویی جاری شود، دلیلی وجود نخواهد داشت که خود را ملزم بدانیم نسبت به تولید همه داروها اقدام کنیم. حتی کشورهای توسعه یافته هم به دنبال تولید همه داروها در کشور خودشان نیستند. تامین تمام داروها از طریق تولید، سیاست نادرستی است که متاسفانه برای چند دهه در حوزه دارو غلبه پیدا کرده است.

از سوی دیگر معنای تولیدکننده بودن، این نیست که الزاما دارو را از مرحله API ماده موثره تولید کنیم.

منطق اقتصادی حکم می کند که باید بر تولید بخشی از داروها که دارای مزیت هستیم، تمرکز کنیم. اگر روی این دسته از داروها تمرکز کرده بودیم، هم هزینه تولید دارو کاهش پیدا می کرد، هم قدرتمان در صادرت دارو افزایش پیدا می کرد و هم این شکاف میان تولیدکنندگان و واردکنندگان به این شدت بوجود نمی آمد.

نباید خود را فریب دهیم و تصور کنیم که در تولید ۹۶ درصد داروی مورد نیاز کشورمان خودکفا شده ایم چراکه نزدیک به ۹۰ درصد مواد اولیه یا مواد موثره یا مواد جانبی آن ها وابستگی به خارج کشور دارد. اینکه توانسته ایم ۹۶درصد نیاز دارویی کشور را درداخل تولید کنیم، قابل افتخار است ولی نکته اینجا است که اگر درهای کشور به صورت کلی بسته شود، واقعا چند درصد این داروها در کشور قابل تولید خواهند بود.

استراتژیک بودن دارو و بستن درهای کشور

راه تامین کالای استراتژیک این نیست که درهای کشور را ببندیم و خودمان شروع کنیم همه انواع آن را تولید کنیم. بلکه باید از یک سو منطق اقتصاد را پیاده سازی کنیم. یعنی انگیزه های سرمایه گذاری را باید افزایش داد. رقابتپذیری را باید گسترش دهیم، تا سرمایه گذار به دنبال ارتقای کیفیت کالاهای تولیدی خود باشد. اگر اکنون رونق صنعت دارو را نمی بینیم، دلیل آن، کاهش رقابت و افزایش دخالت دولت است. اگر زمینه رقابت در این صنعت فراهم شود شاهد تأمین پایدار دارو و ارتقای کیفیت خواهیم بود.

از سوی دیگر باید راه های متعددی برای ورود دارو به کشور در نظر بگیریم و برای آن ها ضابطه تعریف کنیم تا اگر راه های سنتی و قدیمی، دچار مشکل شدند، دچار بحران و چالش نشویم. نباید واردات دارو را صرفا بر اروپای غربی و آمریکای شمالی متمرکز کرد. باید راه های دیگر را هم باز نگه داشت، البته بر اساس ضوابط و استانداردهای سختگیرانه و دقیق. تا اگر شرایطی مانند تحریم ها بر کشورمان تحمیل شد، نگران تامین دارو از طریق دنیای غرب نباشیم.

استراتژیک بودن دارو و ناکارآمدی اقتصاد آزاد

برخی معتقداند که دارو market failure است. یعنی نمی توان به مکانیزم های بازار آزاد برای تعادل بخشیدن به آن تکیه کرد و دلیل این ادعا را به این موضوع برمی گردانند که مردم به طور مستقیم در تشخیص و انتخاب نوع داروی مورد نیاز خود، دخیل و تصمیم گیرنده نیستند و یکسری واسطه ها مثل پزشکان و متخصصان در این میان وجود دارند که دارو را برای بیماران تجویز می کنند.

اما مسئله‌ای که وجود دارد و به آن دقت نمی شود این است که در قرن حاضر و با توجه به تأثیر اینترنت، فضای مجازی، شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی در زندگی مردم و افزایش سواد آنها، این پتانسیل فراهم شده که دارو، آهسته آهسته و گام به گام از market failure بودن خارج شود. مسیر برای مشارکت بیمار در تعیین داروی مورد نیاز خود هموار تر از گذشته شده است.

دولت ها باید در این مسیر سرمایه گذاری کنند تا آگاهی مردم نسبت به داروها افزایش پیدا کند. حداقل اینکه مردم بدانند داروهای ژنریک و برند، تفاوت فاحشی با یکدیگر ندارند. اگر مردم به این آگاهی برسند، می تونند بر اساس دانش، از پزشک خود بخواهند که داروی ژنریک برایشان نسخه کند. دولت باید به مردم آموزش های لازم را بدهد تا آنها تحت تأثیر تبلیغات دارو قرار نگیرند. و اگر چنین اتفاقی بیافتد، قطعا می توان به مکانیزم های بازار آزاد در اقتصاد دارو، بیش از گذشته اعتماد کرد.

استراتژیک بودن دارو و هویت دولتی صنعت دارو

یکی از موانع جدی که پیش روی صنعت دارو قرار دارد، هویت دولتی این صنعت است و برای گره گشایی از این صنعت، باید مالکیت شرکت ها به بخش خصوصی واگذار شود. صنعت دارو باید از دست شرکت های دولتی و نیمه دولتی نجات پیدا کند. چرا که تجربه نشان داده که بنگاه های دولتی، خواسته یا ناخواسته، به دلیل اینکه خواهان بهره مندی از رانت های دولتی هستند، از شفافیت گریزان اند و تا شفافیت بر یک صنعت سایه نیاندازد، امیدی به ارتقای بهره وری و کیفیت نیست و منطق اقتصادی جاری نخواهد شد.

مطالب مرتبط

نظرات بسته شده است.