به نام دیابتی ها، به کام قاچاقچیان

پویا شفیعی، مدیرعامل شرکت آوان درمان نوین

همه ما داستان هایی شبیه به هم، راجع به مارهای کبرا در هندوستان، خرگوش‌های استرالیایی و موش‌های ویتنامی شنیده ایم.
از همین رو الگوی تقریبا ثابتی که در این سه داستان متفاوتِ شبیه به هم، وجود دارد به عنوان یک دستاورد مدیریتی در سیاستگذاری مطرح و تحلیل می‌شود.

معروف‌ترین داستان مربوط به قرن هجدهم در هندوستان است، زمانی که مارهایِ سمی کبرا رها شده در گوشه و کنار خیابان‌های شهر دهلی‌ به یک معضل اجتماعی تبدیل شده بود.

دولت وقت هند تصمیم گرفت برای جمع‌آوری مارهای سمی از مردم کمک بگیرد. چیزی شبیه همین اتفاق هم در مقاطع زمانی دیگر، در پایتخت ویتنام اتفاق افتاد. شکل آنجا وجود موش‌های زیاد در سطح شهر بود.

نمونه‌های مشابه دیگری نیز در مورد خرگوش‌های استرالیا و مکزیک نیز ثبت شده است که البته هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.

در تمام موارد مسئولین تصمیم گرفتند که در ازاء تحویل هر مار یا موش، به مردم پول پرداخت کنند. پرداخت پول باعث ایجاد انگیزه برای جمع‌آوری مار یا موش‌ها از سطح شهر می‌شد.

در نگاه اول به نظر می رسید که راه حل خوبی بود. اما پس از مدتی، علی رغم اینکه انتظار می‌رفت تعداد مار یا موش‌ها کمتر شود اما نتیجه عکس شد. تعداد مارها و موش‌ها نه تنها کمتر نشد بلکه افزایش نیز یافت. چرا که مردم فقیر محلی شروع کرده بودند به پرورش و تکثیر مار و موش تا آن را به مقامات محلی بفروشند.

دولت با اطلاع از این موضوع، خرید مار و موش را متوقف کرد. مردم نیز مار و موش‌هایی تکثیر شده که دیگر قیمتی نداشت را در شهر رها کردند و تعداد آنها در شهر نسبت به قبل از اجرای طرح به شکل قابل توجهی افزایش یافت.

 

نتیجه مدیریتی

هر تصمیمی که گرفته می‌شود، زنجیره‌ای از پیامدها را به دنبال خواهد داشت. وقتی در سیاستگذاری، تمام تمرکز به اولین تاثیر و نتیجه مورد انتظار معطوف می‌شود، به دلیل افق محدود زمانی و نیز تاثیر تغییر یک جزء سیستم بر روی تمامی رفتار آن سیستم، ممکن است شاهد نتایج غیرقابل پیش بینی باشیم.

تلخی داستان آنجاست که با نیت خیر حمایت از بیماران، در سالهای گذشته بطور فزاینده ارز تخصیص داده شده، که نه تنها به شدت به تولید ضربه زده، بلکه باعث شده بیمار دیابتی نتواند کالای قاچاق شده را به راحتی در بازار ایران پیدا کند.

 

واقعیت هایی که نادیده گرفته می شود

در صنعت سلامت نیز، می توان به تخصیص ارز دولتی نوارهای تست قند خون، جهت حمایت از بیماران دیابتی به عنوان یک تصمیم اشتباه سیستمی اشاره کرد.

در حقیقت، سیاستگذار با تخصیص ارز حمایتی به واردات این محصول انتظار داشته که قیمت این محصول برای چند میلیون بیمار دیابتی، پایین بماند.

حقیقت اول: نوار تست قند خون، تنها وسیله پزشکی است که ضمن دریافت ارز ترجیحی، در مراکز درمانی استفاده نمی شود.

حقیقت دوم: نوار تست قند خون، دارای سیستم traceable نیست.

حقیقت سوم: قیمت نوار وارداتی گران قیمت (فرضا برند اکیوچک) در ایران حدود 10 دلار و در کشور همسایه عراق در حدود 8 دلار است.

حقیقت چهارم: نوار تست قند خون، نیاز به خدمات پس ار فروش ندارد.

حالا فرض بفرمایید سیاستگذار جهت حمایت از مصرف کننده داخلی، قیمت مصرف کننده را با ارز ترجیجی کمتر از 100 هزار تومان قیمتگذاری کند، این به آن معنی ست که یک قاچاقچی، به راحتی می تواند تست قند خون را به قیمت 70 هزار تومان از بازار خریداری کرده، چند هزار تومانی برای قاچاق معکوس آن از مرز هزینه کند و با فروش آن به قیمیت نزدیک به 8دلار ( با فرض دلار 25 هزار تومانی) سرمایه خود را در چند روز دو برابر سازد.

حقیقت تلخ این است که با وجود کمبود منابع ارزی و ورود تولید داخل این محصول به بازار، شاهد افزایش واردات نوارهای تست قند خون در طول سال های گذشته بودیم به طوری که در سال 1399، بیش از 50 میلیون دلار ارز حمایتی به آن تخصیص داده شده است. با این حال به دلیل قاچاق معکوس همواره کمبود هایی را در سطح عرضه داشته ایم.

بـا ایـن حـال بـه دلیـل قاچـاق معکـوس همــواره کمبود هایــی را در ســطح عرضه داشته ایم. بــا وجــود اینکــه اولیــن تولیــد کننــده داخلــی ( بــا برنــد آوان)، ظرفیــت تولیــد بـه انـدازه کل بـازار را داراسـت، نـه تنهـا محدودیــت در واردات ســال 99 اعمــال نشــده، بلکــه ســهم عمــده ایــن ارز
حمایتــی بــه واردات داده شــده اســت.

ایـن مهـم در بهتریـن حالت بــه معنـی اعطـای سوبسـید بـه تولیـد کننـده هـای عمدتــا آسـیایی و در بدتریــن حالــت اعطــای سوبســید بــه قاچاق خواهـد بـود؛ ضمــن اینکــه در ســال 1400 نیــز، چنـد تولیـد کننـده دیگـر بـه بـازار اضافـه خواهنــد شــد.

 

مقصد ارزهای ترجیحی کجاست؟

سوال اساسی در این مان آن است که مصرف کننده نهایی این سوبسید ارزی کیست و سرانه این یارانه به چه اشخاصی تعلق می گیرد؟

واقعیت این است که بیشترین مصرف کننده این یارانه، افراد دیابتی نوع 1 و همچنین افراد دیابتی نوع2 که انسولین مصرف می کنند، هستند که آزاد سازی قیمت ها می تواند فشاراقتصادی زیادی را به آنها وارد کند.

نکته قابل توجه این که هزینه تست قند خون برای مراکز درمانی و همچنین برای خیل زیاد افراد دیابتی نوع2 که مصرف کمی دارند، چندان چشمگیر نیست.

براین اساس، استانداردی که در اکثر کشورها انجام می شود، پوشش بیمه برای بیماران پرمصرف و آزاد سازی قیمت ها برای سایرین است.

ممکن است این طرح در ابتدا کمی سخت به نظر برسد اما با مرور پایگاه داده های وزارت بهداشت از بیماران انسولینی و با نگاه به اعداد و ارقام این یارانه بزرگ، دلیل کافی برای این کار هویدا می شود.

نکته پایانی آنکه با سود سوداگری قاچاق نوارهای تست قند خون می شد یک یا دو کارخانه تولید نوار تست قند خون در ایران احداث کرد.

هنر سیاستگذاری سلامت، تخصیص بهینه منابع است.

مطالب مرتبط

نظرات بسته شده است.