حال صنعت اصلا خوب نیست

دکتر محمد عبده زاده، مدیر عامل شرکت داروسازی ویتان فارمد

  • فارغ التحصیل سال ۱۳۷۵ دانشکده داروسازی دانشگاه تهران است.
  • تا سال ۱۳۸۵ در دانشگاه علوم پزشکی ایلام و پس از آن در سازمان غذا و دارو به عنوان رئیس اداره امور داروخانه ها و بعد به عنوان رئیس اداره برنامه ریزی و معاون اجرایی اداره کل دارو فعالیت کرده است.
  • بر حسب موقعیت سازمانی، در کمیسیون های مختلف عضویت داشته است.
  • آخرین مسئولیت وی در سازمان غذا و دارو، مدیر کلی اداره دارو بوده است.
  • سابقه عضویت در هیات مدیره سندیکای تولیدکنندگان دارو و همچنین عضویت در سندیکای تولیدکنندگان مکمل های غذایی دارد.
  • حدود دو سال مدیر عامل شرکت داروسازی اسوه را در پرونده کاری خود ثبت کرده و در حال حاضر نیز حدود ۲ سال از مدیر عامل وی بر شرکت داروسازی ویتان فارمد می گذرد.

اگر بخواهیم مشکلات صنعت دارو را دسته بندی کرده و سپس ریشه یابی کنیم، این دسته بندی را به چه شکل انجام می دهید؟

متاسفانه صنعت دارو در کشور ما همیشه با چالش مواجه بوده است. همیشه در شرایط حساس بوده ایم و به این دلیل بسیاری از برنامه ریزی ها ابتر رها شده است. این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که اتفاقا اگر آن را بپذیرم، اولین گام برای یافتن راه رهایی صنعت داروسازی از مشکلات و معضلات فعلی را برداشته ایم. اما به طور کلی برخی از این چالش ها، ریشه در عملکرد اهالی این صنعت دارد و نتیجه نوع مدیریت افرادی است که در این حوزه مشغول بوده اند و برخی نیز تابعی از اقتصاد کلان کشور بوده و مدیران دارویی، نقشی در آن نداشته اند.

مشکلات صنعت داروسازی را بیشتر متوجه کدام مقطع تاریخی می دانید؟

مشکلاتی که امروز گریبان صنعت داروسازی را گرفته، یک شبه ایجاد نشده است. از گذشته آمده و به آینده هم منتقل می شود. مگر اینکه فکر ریشه ای به حال آن کرد. بنابراین باید روند را بررسی کنیم و ریشه یابی و آسیب شناسی را در اولویت قرار دهیم.

به طور کلی مهمترین معضلات و مشکلات ریشه ای صنعت را چه می دانید؟

اولا ریشه بسیاری از مشکلات، در دولتی بودن صنایع است. ما راه دیگری برای نجات صنعت در پیش رو نداریم جز اینکه صنایع باید به سرعت خصوصی شوند.

دوم اینکه صنعت باید به سمت صادرات پیش برود. بدون صادرات، صنعت رو به سقوط خواهد رفت و این واقعیتی است که باید باور کنیم

سوم اینکه صنعت باید سود آور شود. هرآنچه که مانع سودآور شدن صنعت می شود را باید لیست کرد و برای آن راهکارهای مناسب که منافع همه ذینفعان در آن لحاظ شده، تعریف کرد.

چهارم اینکه، ما به شدت نیاز به گسترش آموزش داریم. آموزش موضوعی است که در صنایع ایران، شدیدا مورد غفلت قرار گرفته است.

آیا سیاستگذاری ها در حوزه دارو را مصون از خطا می دانید؟

همه در ایجاد حال و روز فعلی صنعت دارو، نقش داشته اند و نمی توان کسی را مصون از خطا دانست. در حوزه سیاستگذاری و اجرا باید اعتراف کنیم که متاسفانه فرهنگ پاسخگویی در میان مدیران ایرانی، چه در داخل صنعت دارو و چه در خارج آن، چندان عمق ندارد و این موضوعی است که باید در ایران روی آن به صورت جدی و همه جانبه کار شود. متاسفانه یک مدیر، چهار سال به گونه ای عمل می کند و بدون اینکه پاسخگویی خاصی در رابطه با نوع عملکرد و دستاوردهای خود داشته باشد، تغییر می کند. مدیر دیگری بر سر کار می آید و مسیر را به سمت دیگری تغییر می دهد.

اولین کاری که مدیر جدید انجام می دهد این است که آیین نامه ها را تغییر می دهد و چارت سازمان را عوض می کند و بعد از مدتی، این مدیر جدید هم بدون اینکه به کسی پاسخگو باشد، تغییر می کند و این چرخه به همین شکل ادامه پیدا می کند. منابع و امکانات، در هر دوره هزینه می شود و در نهایت هیچ نقشه راهی که بر سر آن تفاهم کلی وجود داشته باشد، پیش گرفته نشده است.

منظور شما از سودآور شدن صنعت چیست؟

برای اینکه یک صنعتی پویا، شکوفا، بالنده و زنده باشد، باید این صنعت سود آور شود. این یک فرمول اقتصادی است که دنیا آن را مورد توجه قرار داده است. شما هر طوری بخواهید نگاه کنید، همینطور است. اگر جلوی سودآوری یک صنعت سد شود، در واقع آن صنعت را به سمت پرتگاه هل داده ایم.

قیمت تمام شده، در صنایع کشور ما بالا است. نرخ تورم، نرخ تهیه پول، نرخ تهیه عوامل تولید، همه بالا است و در مقابل بهره وری پایین است. این هزینه ها، سودآوری شرکت ها را در خود هضم می کند و اجازه رشد و توسعه به صنعت نمی دهد. در این مرحله، تلاش شرکت ها متمرکز بر حفظ بقا می شود و نگرانی وقتی افزون می شود که شرکت ها برای بقای خود مجبور شوند به سمت تسهیلات بانکی بروند. امروز در صنعت داروسازی، حتی اگر فرض کنیم که قیمت یک دارو، برای شرکت می تواند سودآوری ایجاد کند، ولی وقتی مطالبات شرکت ها از شش ماه هم بیشتر می شود، دیگر حاشیه سودی برای شرکت ها باقی نمی ماند. شرکت ها به دنبال بانک ها می روند که وام بگیرند و این اول آن راهی است که صنعت را روز به روز فرسوده تر و ناکارامد تر می سازد.

چه توقعی از دولت دارید؟

دولت اگر می خواهد در اقتصاد کلان به صنعت کشور و نه صرفا به صنعت دارو کمک کند، باید کاری کند که صنعت سودآور باشد. یک سری تسهیلات، امکانات، راهکارها، مشوق ها قائل شود که سرمایه ها جذب صنعت شود. اگر صنعت سودآور شود، دیگر نیازی نیست که دولت دستور بدهد، بخشنامه صادر کند و محدویت بگذارد تا سرمایه ها به سمت صنعت هدایت شود. خود سرمایه گذار به سمت همان صنعتی که دولت می خواهد توسعه پیدا کند، مشتاقانه حرکت می کند و به جای اینکه در بازار ارز، طلا و بازار های دیگر سرمایه گذاری کند، در تولید سرمایه گذاری می کند.

برخی معتقداند که وضعیت سال گذشته صنعت داروسازی بهتر از امسال بوده است، این جمله چه معنایی برای شما متبادر می شود؟

به یک معنا، میتواند این جمله معادل این باشد که سیاست ها یا روش های اجرایی کارآمد نبوده اند.

نقاط بحرانی که سد راه سودآور شدن صنعت است، کدام اند؟

برای اینکه صنعت سودآورشود، باید هزینه تولید پایین بیاید و هزینه تولید وقتی پایین می آید که بهره وری بالا باشد. بنابراین اولین گام این است که ببینیم دنیا چه مسیری را برای افزایش بهره وری طی کرده است.

علاوه بر این، در کشور ما سه نقطه کلیدی وجود دارد که هزینه صنعت را افزایش می دهد. اولین نقطه، بیمه تامین اجتماعی است. دومین نقطه، اداره دارایی و مالیات است. و سومین نقطه بانک ها هستند. یعنی قبل از اینکه صنعت پابگیرد و هنوز تولید به نقطه شروعش نرسیده، صاحب صنعت باید پرداخت به این سه مرکز را شروع کند. در واقع تولیدکننده، هنوز به نقطه سودآوری نرسیده، بیش از ۵۰ درصد از طریق این سه مرکز، بدهکار شده است. در صورتی که دولت باید اجازه دهد که این صنعت جان بگیرد و بعد از کنار اشتغال زایی آن، دولت به صورت اتوماتیک منتفع می شود. از صادرات آن، دولت سود می برد. مشکلات اقتصادی، اجتماعی و… همه ی اینها مثل یک زنجیر به هم وصل هستند، اگر صنعت جان بگیرد، بسیاری از هزینه هایی که دولت برای رفع معضلات اجتماعی متحمل می شود، کاهش پیدا می کند.

مهمترین مشکل بخش خصوصی در دریافت تسهیلات چیست؟

وقتی برای دریافت تسهیلات، به بانک مراجعه می کنید، بانک می گوید هزینه پول من بالا است و برای دریافت تسهیلات ارزان قیمت تر، باید دولت به من این مقدار اعتبار بدهد، و وقتی دولت اعتبار می دهد، آن وقت بخش های دولتی و نیمه دولتی، مقدس هستند و بخش های خصوصی مکروه. واقعیت این است که بخش خصوصی در رقابت با بخش دولتی و شبهه دولتی، برای دریافت تسهیلات، معمولا از پیش بازنده است.

اگر بخواهیم مهمترین اتفاقات مثبت صنعت دارویی ایران در طول چند دهه اخیر را لیست کنیم، شما کدام موارد را بر می شمارید؟

مهمترین اتفاق در صنعت داروسازی، خودباوری بود که متاثر از فضای انقلاب اتفاق افتاد. صنایع ما به سمت ژنریک سازی حرکت کنند و بر توان ذاتی خودشان تکیه کردند و توانستند بسیاری از داروهای مورد نیاز کشور را خودش تولید کنند. به لحاظ توسعه دانشکده های داروسازی نیز رشد چشمگیری داشتیم. ولی در یک مرحله، دچار اشتباه شدیم. یک دیوار دور خودمان کشیدیم و فکر کردیم خودمان همه چیز را می دانیم و ارتباط با دنیای بیرون را چندان جدی نگرفتیم. در اینجا خطا کردیم. البته بخشی از این خطا، متوجه خود داروسازان است و یک قسمتی هم متاثر از شرایط بین المللی است که بر کشور حاکم شد. شما نمی توانید یک سیستم بانکی داشته باشید که تحت شدیدترین تحریم های بین المللی است و بتوانید به همان راحتی سابق، با دنیا ارتباط مالی برقرار کنید و کار کنید.

و مهمترین اتفاق مثبتی که در این چند سال اتفاق افتاده؟

الان مهمترین نقطه نوید بخش در صنعت داروسازی، حضور بخش خصوصی است. شرکت ها در بخش خصوصی آهسته آهسته، در حال قوی شدن هستند. ساختارهایشان را بروز رسانی کرده اند، استانداردهای بهتری ایجاد کرده اند، ارتباط با کشور های خارجی را در اولویت برنامه ها خود قرار داده اند و …. این شرکت های خصوصی، ادبیات برندینگ و مارکتینگ را خیلی بهتر از دولتی ها آموخته اند. وضعیت GMP آن ها خیلی بهتر و مناسب تر از دولتی ها است. درآمدهایشان را خرج هزینه اصلاح ساختار کیفی خودشان کرده اند. در واقع بخش خصوصی، این توانایی و ظرفیت را دارا است که معادلات داروسازی کشور را به هم بریزد.

منظورتان این است که بخش خصوصی می تواند بخش دولتی را پشت سر بگذارد؟

شاید اگر الان واقع بینانه برخورد کنیم و مثلا در بحث مالی، شرکت ها را درست ارزیابی کنیم، به وضوح ببینیم که خیلی از شرکت های قدیمی،  ورشکسته هستند و با این سبک و سیاق نمی توانند ادامه بدهند و باید در آینده نزدیک تعطیل شوند.

چشم انداز کاهش فاصله صنعت داروسازی ایران با سطح GMP جهانی را چگونه می بینید؟

اگر چه این فاصله در بخش دولتی، زیاد است ولی در بخش خصوصی، وضعیت به مراتب بسیار بهتر است، خیلی از شرکت های خصوصی جدید التاسیس یا شرکت هایی که فعال هستند، توانسته اند شرایط خوبی را برای خودشان فراهم بکنند. بنابراین سبقت گرفتن بخش خصوصی از دولتی در این حوزه کاملا مشهود است.

نظرتان درباره تولید تحت لیسانس چیست؟ آیا گسترش آن در ایران را مفید می دانید؟

قطعا تولید تحت لیسانس یک کمپانی مولتی نشنال، می تواند تاثیر مثبتی بر بسیاری از مولفه های تولید در کشور ما داشته باشد و کیفیت، رفتار، GMP و …را در شرکت های ما ارتقاء دهد. اما نکته اساسی این است که نباید بازی بخوریم، نباید بازیچه بشویم، بلکه باید به دنبال ایجاد ارزش افزوده در کشور باشیم. برای موفقیت در برنامه تولید تحت لیسانس، باید ابتدا و انتهای برنامه کاملا مشخص باشد. مهمترین فاکتور، این است که مباحث سودآوری مقطعی و استفاده از مشوق ها، بر بحث انتقال تکنولوژی غالب نشود.

نظرتان در مورد شرکت های کوچکی که داروهای معمولی و مشابه تولید می کنند و الان تعدادشان هم زیاد شده، چیست؟

اولا ما باید به سمت برند سازی برویم. یعنی باور کنیم که شرکت هایی در بازار موفق تر هستند که بر روی برندینگ محصولات خود کار کنند. این موضوع باید در میان صنایع داروسازی، جابیافتد که برند سازی یک دانش تخصصی است که شدیدا به آن نیاز دارند و در صورتی که روی آن تمرکز و سرمایه گذاری نکنند، ممکن است بازار را از دست بدهند.

دوم اینکه باید نگاه صادراتی بر صنعت داروسازی غالب شود. یعنی زاویه دید شرکت ها، به سمت بازارهای خارج کشور باشد و نه داخل. متاسفانه الان، شرکت های ما نگاه صادراتی ندارند، برنامه صادراتی ندارند و اصلا فکر نمی کنند که نیازی به صادرات دارند یا اگر فکر هم کنند، آن ساختار های GMP ما اجازه نمی دهد که به دنبال صادرات باشند. همه در بازار داخل تمرکز کرده اند و بازار داخل هم از این محصولات اشباع است. بنابراین اقتصاد دارو، به مرور دچار انحراف می شود.

سوم اینکه بحث تولید قراردادی را مد نظر قرار دهیم و از این استراتژی برای پیشبرد اهداف تولید بهره بگیریم و به جای ایجاد کارگاه های کوچک، فرایند تولید را به تولیدکنندگان قوی بسپاریم. متاسفانه همه می خواهیم خودمان کارخانه بزنیم و هزینه کنیم و با ظرفیت خیلی پایین کار کنیم، چون می خواهیم همه چیز دسته خودمان باشد. ولی دنیای مدرن، این را نمی پذیرد.

یعنی گسترش تولید قراردادی را موجب تقویت صنعت داخلی می دانید؟

باید به توسعه بحث تولید قراردادی در کشورمان بیشتر توجه شود. دلیلی ندارد همه علاقه مندان به صنعت داروسازی، کارخانه بزنند. یک نفر می تواند سرمایه گذاری کند و یک کارخانه با ظرفیت بسیار بالا راه اندازی کند و برای ۵۰ نفر با برندهای مختلف تولید کند. در این مسیر هم هردو طرف منتفع می شوند. هم آن کسی که برای راه اندازی کارخانه سرمایه گذاری کرده، سود می برد و هم صاحب برند، بیهوده سرمایه اش را صرف تاسیسات تولید نکرده است و می تواند سرمایه خود را در سایر فرایندهای مربوطه فعال کند.

متاسفانه این فرهنگ در ایران خیلی ضعیف است. در نتیجه همه می رویم کارگاه های کوچک راه اندازی می کنیم. و بعد از آن بدلیل کمبود سرمایه، نمی توانیم ساختارهای قوی و استانداردهای بروز فراهم کنیم. چرا که ایجاد این مولفه ها، سرمایه در گردش می خواهد و سرمایه ما در زمین و تاسیسات و …. بلوکه شده است. بهمین جهت شاهد تعداد زیادی کارخانه های ضعیف، کوچک و نیمه جان هستیم. در صورتی که شما در کشور های اروپایی و آمریکایی، کارخانه هایی را می بینید که اصلا برای خودشان برند ندارند و فقط تولید قراردادی انجام می دهند

آیا همین کارخانه های فعلی، تمایلی به عقد قرارداد با صاحبان برند دارند؟

همانطور که اشاره شد، ما در بحث فرهنگ تولید قراردادی بسیار ضعیف هستیم. فرهنگ سازمانی این موضوع در ایران، نیاز به تقویت دارد. واقعیت این است که حتی آنهایی که کارخانه های با ظرفیت بالا دارند، هم تمایل چندانی ندارند که کانترکت انجام دهند.

نظر شما با ادغام شرکت های دارویی چیست؟

به نظر من مرجینگ و ادغام شدن شرکت ها، خیلی می تواند برای صنعت داروسازی کشور ما کمک کننده باشد. خصوصا در بخش دولتی، کار بسیار خوبی است و شرکت ها را از رقابت های بیهوده رها میکند و ساختارهای مدیریتی را نیز تقویت می کند. ضمن اینکه امکان نظارت را نیز راحت تر و امکان پذیر تر می سازد. علاوه بر این قطعا روی کیفیت محصولات نیز می تواند اثرگذار باشد

موافق این سیاست هستید که واردکنندگان را به اجبار بخشنامه وادار به راه اندازی سایت تولید کنند؟

تولید و واردات دو مقوله جدا از هم هستند که آدم های خاص خودشان را می طلبند. اینگونه نیست که یک تولیدکننده خوب، الزاما یک واردکننده خوب هم بشود و برعکس یک واردکننده خوب، الزاما بتواند یک تولیدکننده خوب شود. شما هر چه قدر هم به آنها فشار هم بیاورید، از آنجایی که  این دو در این فاز نیستند، نتیجه مورد نظر حاصل نمی شود. اگر به صورت شکلی و ظاهری هم حاصل شود، در محتوا اتفاقی که منتظر بوده ایم، رخ نداده و فقط صورت قانونی حفظ شده است. مهم این است که سیاستگذاران باید برای تولید و واردات برنامه داشته باشند. از یک سو نمی توان همه ی محصولات وارداتی را تبدیل به تولید کرد، یعنی نمی توان توقع داشت که همه محصولات را خودمان تولید کنیم و از سوی دیگر نمی توان درهای کشور را تمام و کمال بر روی محصولات وارداتی باز کرد. بلکه راهکار اساسی این است که باید برنامه داشت و نقطه شروع و پایان را درست تعریف کرد. باید از افراط و تفریط پرهیز کرد.

در رابطه با قوانین سازمان غذا و دارو، بعضی صاحبنظران معتقداند که قوانین سازمان قدیمی است و مشمول زمان شده و باید به طور کلی مورد بازنگری قرار گیرد و یک دیدگاه دیگر هم هست که اصلاحات کوچک را کافی می داند، نظر شما در این خصوص چیست؟             

به نظر من وقت آن رسیده که دست از تبصره و بند اضافه کردن به قانون سال ۱۳۳۴ برداریم و یکباره، کل آن را مورد بازنگری قرار دهیم. درواقع، رفو کردن این قانون، دیگر نمی تواند گره گشای مشکلات باشد. البته توجه به این نکته ضروری است که ضوابط و آیین نامه ها، از آنجایی که معمولا ترجمه رفرنس های بین المللی است و گروه های کارشناسی روی آن مدام کار می کنند، نمی توان گفت که ضعف یا عقب افتادگی خاصی در آن ها وجود دارد.

دارو را به عنوان یک کالا استراتژیک می بینید؟

به نظر من، دارو یک کالای استراتژیک است ولی کالای استراتژیک به این معنی نیست که نباید دیدگاه بازرگانی و تجاری نسبت به آن داشت. تولیدکننده که بنگاه خیریه نیست. متاسفانه ما از کالای استراتژیک بودن، یاد گرفتیم که فقط بزنیم رو سرش و متوقفش کنیم. مثلا اینکه مطالباتش را شش ماه به تاخیر بیاندازند، افزایش قیمتش را تایید نکنند و بعد توقع هم داشته باشیم که صنعت رشد کند. البته همانطور که اشاره شد، یک مقداری از مشکلات، ناشی از خود صنعت است ولی یک قسمت دیگرش هم همین اتفاقاتی است که به اسم استراتژیک بودن، بر این صنعت روا شده است. کالای استرتژیک، برنامه ریزی استراتژیک می خواهد، حمایت استراتژیک می خواهد.

 گریزی کوتاه به بحث مکمل های غذایی داشته باشیم، آیا صنایع داروسازی ایران، توانسته اند ظرفیت بازار مکمل های غذایی را در اختیار بگیرند؟

کارخانجات داروسازی در این زمینه فعال هستند ولی واقعیت این است که سهم بازار مکمل های خارجی،  بر فضای داروخانه ها غالب است. به نظر من در حوزه مکمل، جا برای کار کردن زیاد است. ولی نکته ای که حائز اهمیت است آن است که در حال حاضر، تولید مکمل در صنایع داروسازی، در اولویت اول نیست. یعنی شرکت ها بر روی تولید دارو متمرکز هستند و ما باید به سمتی برویم که کارخانه تولید مکمل داشته باشیم.

در مورد تبلیغات در حوزه مکمل ها چه نظری دارید؟ آیا آزادسازی تبلیغات، سبب شکوفایی صنعت مکمل ها نخواهد شد؟

القای مصرف، موضوع بسیار خطرناکی است که باید در خصوص آن، همه ملاحظات را در نظر گرفت. من با تبلیغات عمومی مکمل های غذایی، چندان موافق نیستم. چون بالاخره یکسری ضوابط بین المللی است که ما باید آن ضوابط را رعایت کنیم. وقتی که مکمل های غذایی روی نسخه بیماران اضافه می شود و تحت پوشش بیمه هم نیستند، بارهای هزینه زیادی را برای بیمار ایجاد می کنند.

مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.